موسیقی دستگاهی اثر مجید رئیسیان با یاد پرویز مشکاتیان
همنوازان گروه ماهان:
داوود ورزیده : نی
فرشاد صارمی : کمانچه
سیاوش برهانی : تار
حنیف شهمیرزادی : تار
علیرضا احمدی : تار
جابر صالحی : بم تار
رضا میرزایی : عود
وریا کریمیان : دف
رضا حسین زاده : تنبک
مجید رییسیان : سنتور
همنوازان گروه ماهان:
داوود ورزیده : نی
فرشاد صارمی : کمانچه
سیاوش برهانی : تار
حنیف شهمیرزادی : تار
علیرضا احمدی : تار
جابر صالحی : بم تار
رضا میرزایی : عود
وریا کریمیان : دف
رضا حسین زاده : تنبک
مجید رییسیان : سنتور
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:51كجايي اي ز جان خوشتر شبت خوش باد من رفتم بيا در من خوشي بنگر شبت خوش باد من رفتم نگارا بر سر كويت دلم را هيچ اگر بيني ز من دلخسته ياد آور شبت خوش باد من رفتم تو با عيش و طرب خوش باش من با ناله و زاري مرا كان نيست اين بهتر شبت خوش باد من رفتم منم امروز بيچاره ز خان و مانم آواره نه دل در دست و نه دلبر شبت خوش باد من رفتم (عراقي)
-
1:42
-
3:30
-
8:26فكر بلبل همه آن است كه گل شد يارش گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش دلربايي همه آن نيست كه عاشق بكشند خواجه آن است كه باشد غم خدمتگارش بلبل از فيض گل آموخت سخن ور نه نبود اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش اي كه در كوچه معشوقه ما ميگذري بر حذر باش كه سر مي شكند ديوارش آن سفركرده كه صد قافله دل همره اوست هر كجا هست خدايا به سلامت دارش دل حافظ كه به ديدار تو خوگر شده بود نازپرورد وصال است مجو آزارش (حافظ)
-
3:06
-
8:13اي همزبان اي مهربان آيينه ي دريا تويي در خواب مي جويم تو را زيبا تر از رويا تويي تو شهر باران زادي يك اتفاق تازه اي من واژه اي وامانده ام مجموعه ي معنا تويي اي عشق من اي ساز من اي خوشترين آواز من عودي فرو افتاده از آن ناي بالا تويي گشتم به دنبال دلت در كوچه هاي شهر شب پنهان تر از پنهان منم پيدا تر از پيدا تويي
-
3:18تماشا مي كند هر دم دلم در باغ رخسارش به كام دل همي نوشد مي لعل شكر بارش دلي دارم مسلمانان چو زلف يار سودايي همه در بند آن باشد كه گردد گرد رخسارش چه خوش باشد دل آن لحظه كه در باغ جمال او گهي گل چيند از رويش گهي شكر ز گفتارش گهي در پاي او غلتان چو زلف بيقرار او گهاز خال لبش سرمست همچون چشم خونخوارش چنان سرمست شد جانم ز جام عشق جانانم كه تا روز قيامت هم نخواهي يافت هشيارش (عراقي)
-
10:20صوفي بيا كه آينه صافيست جام را تا بنگري صفاي مي لعل فام را راز درون پرده ز رندان مست پرس كاين حال نيست زاهد عالي مقام را اي دل شباب رفت و نچيدي گلي ز عيش پيرانه سر مكن هنري ننگ و نام را حافظ مريد جام مي است اي صبا برو وز بنده بندگي برسان شيخ جام را
-
3:11
-
3:11فرود به نوا
-
3:54
-
1:35
-
4:10سحرگاهي شدم سوي خرابات كه رندان را كنم دعوت به طامات عصا اندر كف و سجاده بر دوش كه هستم زاهدي صاحب كرامات برآمد آفتابي از درونم درون من برون شد از سماوات چو من فاني شدم از جان كهنه مرا افتاد با جانان ملاقات همه ذرات عالم مست عشقند فرومانده ميان نفي و اثبات چه ميگويي تو اي عطار آخر كه داند اين رموز و اين اشارات
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه