تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
شبی شگرف شبی مبهم
شبی شبیه پریشانی
شبی که خواب گریزان شد
ز چشم خسته ی بارانی
شبی که موج غمی سرکش
مرا کشاند به گوش خود
ز سمت ساحل آرامش
به ورطه های پریشانی
کدام دست مرا چون موج
به صخره های عدم کوبید
که مانده در تن لرزانم
هراس عاشق طوفانی
کدام جاده ی بی پایان
شبانه شعر سفر را خواند
پیاده برد مرا با خود
به سوی وادی حیرانی
شبی که عشق مرا می خواند
به رقص شعله و خاکستر
چه کرد با دل من آتش
که رونهاد به ویرانی
به دست های دعای من
صدا چه گفت من نمی دانم
که چید سیب اجابت را
ز شاخه های فراوانی
شبی شگرف شبی مبهم
شبی شبیه پریشانی
شبی که خواب گریزان شد
ز چشم خسته ی بارانی
شبی که موج غمی سرکش
مرا کشاند به گوش خود
ز سمت ساحل آرامش
به ورطه های پریشانی
کدام دست مرا چون موج
به صخره های عدم کوبید
که مانده در تن لرزانم
هراس عاشق طوفانی
کدام جاده ی بی پایان
شبانه شعر سفر را خواند
پیاده برد مرا با خود
به سوی وادی حیرانی
شبی که عشق مرا می خواند
به رقص شعله و خاکستر
چه کرد با دل من آتش
که رونهاد به ویرانی
به دست های دعای من
صدا چه گفت من نمی دانم
که چید سیب اجابت را
ز شاخه های فراوانی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه