بازخوانی تصنیف دشتی قدیمی
یا رب در این غوغای هستی
دنیای عشق و شور و مستی
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام
جان و دل از کف داده ام
در پای بختم خار ناکامی شکسته
یا رب دل غمدیده ام در خون نشسته
هر آرزویی در دل افسرده ام پا میگذارد
از دست غم میمیرد و راه فنا را می سپارد
حالا که بیداد زمان از حد گذشته
حالا که دل زین فتنه ها آزرده گشته
یا رب در این غوغای هستی
دنیای عشق و شور و مستی
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام
جان و دل از کف داده ام
در پای بختم خار ناکامی شکسته
یا رب دل غمدیده ام در خون نشسته
هر آرزویی در دل افسرده ام پا میگذارد
از دست غم میمیرد و راه فنا را می سپارد
حالا که بیداد زمان از حد گذشته
حالا که دل زین فتنه ها آزرده گشته
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:17
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه