تصنیف ارکسترال شوشتری ساخته اسماعیل تهرانی، 1384
شکوفه خنده زد و رونق خزان افتاد
از آن زمان که گذارت به عاشقان افتاد
ز ارغنون دلم تا نوای عشق تو خاست
حدیث لیلی و مجنونم از زبان افتاد
ستاره ای که به اقبال من رقم می زد
ز داغ هجر تو از بام آسمان افتاد
بدین سرا فقط خاکیان نهند جبین
که نقش عشق تو بر قاب قدسیان افتاد
چگونه چشم گشایم به کوی حضرت دوست
که موج سرکش صد فتنه در دیار افتاد
هجوم اشک کجا می دهد مجال
گشایشی مگر از گریه در گمان افتاد
شکوفه خنده زد و رونق خزان افتاد
از آن زمان که گذارت به عاشقان افتاد
ز ارغنون دلم تا نوای عشق تو خاست
حدیث لیلی و مجنونم از زبان افتاد
ستاره ای که به اقبال من رقم می زد
ز داغ هجر تو از بام آسمان افتاد
بدین سرا فقط خاکیان نهند جبین
که نقش عشق تو بر قاب قدسیان افتاد
چگونه چشم گشایم به کوی حضرت دوست
که موج سرکش صد فتنه در دیار افتاد
هجوم اشک کجا می دهد مجال
گشایشی مگر از گریه در گمان افتاد
کاربر مهمان