تصنیف بیات اصفهان ساخته امین الله رشیدی
میداد مهی آوا
مستانه به جمع ما
کای بی خبرها
خیزید گل افشانید
آوای طرب خوانید
در رهگذر ها
آمد بخت رمیده
دل ها رمیده
بر دامن افق نشسته سپیده
ای زهره نوایی
از آن چنگ فریبا
صد راز بیان کن
تو از عالم والا
امشب تو ای زهره بیا
از رخت شام مرا چون سحر کن
یک دم به اقضا نگری
همچو مرغ سحری
نغمه سر کن
دنیا دنیا
تو عشق و امیدی
دل را دل را
شوری و نویدی
آمد بخت رمیده
دل ها رمیده
بر دامن افق نشسته سپیده
ای زهره نوایی
از آن چنگ فریبا
امشب تو ای زهره بیا
از رخت شام مرا
چون سحر کن
یک دم به اقضا نگری
همچو مرغ سحری
نغمه سر کن
میداد مهی آوا
مستانه به جمع ما
کای بی خبرها
خیزید گل افشانید
آوای طرب خوانید
در رهگذر ها
آمد بخت رمیده
دل ها رمیده
بر دامن افق نشسته سپیده
ای زهره نوایی
از آن چنگ فریبا
صد راز بیان کن
تو از عالم والا
امشب تو ای زهره بیا
از رخت شام مرا چون سحر کن
یک دم به اقضا نگری
همچو مرغ سحری
نغمه سر کن
دنیا دنیا
تو عشق و امیدی
دل را دل را
شوری و نویدی
آمد بخت رمیده
دل ها رمیده
بر دامن افق نشسته سپیده
ای زهره نوایی
از آن چنگ فریبا
امشب تو ای زهره بیا
از رخت شام مرا
چون سحر کن
یک دم به اقضا نگری
همچو مرغ سحری
نغمه سر کن
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان