تکخوانی محمدعلی قدمی در دستگاه شور، 1362
ای رطب تازه رس باغ جود
ذات تو نوباوه باغ وجود
دانهٔ این نخل چو میکاشتند
بر ثمری چون تو نظر داشتند
ابر کرم قطره بسی ریخته
تا ز گل این نخل بر انگیخته
جز تو کسی میوهٔ این شاخ نیست
غیر تو زیبندهٔ این کاخ نیست
کاخ فلک را که برافراختند
خاصه پی چون تو کسی ساختند
حیف که باشی به چنین آبروی
بر سر این گوی چو طفلان کوی
آب کزو گشته هر آلوده پاک
می شود آلوده به یک مشت خاک
آینه هر چند بود صاف دل
زنگ برآرد چو بماند به گل
بگذر ازین خاک و گل عمر کاه
چند کنی آیینه ی دل سیاه
ای رطب تازه رس باغ جود
ذات تو نوباوه باغ وجود
دانهٔ این نخل چو میکاشتند
بر ثمری چون تو نظر داشتند
ابر کرم قطره بسی ریخته
تا ز گل این نخل بر انگیخته
جز تو کسی میوهٔ این شاخ نیست
غیر تو زیبندهٔ این کاخ نیست
کاخ فلک را که برافراختند
خاصه پی چون تو کسی ساختند
حیف که باشی به چنین آبروی
بر سر این گوی چو طفلان کوی
آب کزو گشته هر آلوده پاک
می شود آلوده به یک مشت خاک
آینه هر چند بود صاف دل
زنگ برآرد چو بماند به گل
بگذر ازین خاک و گل عمر کاه
چند کنی آیینه ی دل سیاه
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:19
کاربر مهمان