تصنیف سه گاه ساخته علی اصغر هنرجو، 20/12/1384
سرگشته تر از بادم
آشفته تر از مویم
جز عشق نمی خواهم
جز عشق نمی جویم
بیرنگ تر از اشکم
بیتاب تر از آهم
می میرم و درمانی غیر از تو نمی خواهم
دیوانه ی روی تو سرگشته ی کوی تو
آرام نمی گیرد جز در خم موی تو
آنرا که تو می خواهی بی یار نمی ماند
تا جام تو می چرخد هشیار نمی ماند
دل بسته ی موی تو شد
دیوانه ی روی تو شد
دردانه ی پرده نشین
آواره ی کوی تو شد
جانا به وصال تو چون
پرپر نزنم چه کنم
از جام غم تو اگر
ساغر نزنم چه کنم
جانا به فراقت اگر شیون نکم چه کنم
شولای فراق ت ورا بر تن نکنم چه کنم
دریاب پریشان را سرگشته ی حیران را
آباد کند عشقت این خانه ی ویران را
سرگشته تر از بادم
آشفته تر از مویم
جز عشق نمی خواهم
جز عشق نمی جویم
بیرنگ تر از اشکم
بیتاب تر از آهم
می میرم و درمانی غیر از تو نمی خواهم
دیوانه ی روی تو سرگشته ی کوی تو
آرام نمی گیرد جز در خم موی تو
آنرا که تو می خواهی بی یار نمی ماند
تا جام تو می چرخد هشیار نمی ماند
دل بسته ی موی تو شد
دیوانه ی روی تو شد
دردانه ی پرده نشین
آواره ی کوی تو شد
جانا به وصال تو چون
پرپر نزنم چه کنم
از جام غم تو اگر
ساغر نزنم چه کنم
جانا به فراقت اگر شیون نکم چه کنم
شولای فراق ت ورا بر تن نکنم چه کنم
دریاب پریشان را سرگشته ی حیران را
آباد کند عشقت این خانه ی ویران را
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:42
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه