تصنیف درباره زیبایی های فصل بهار
تا سحر پرده برافکند ز سیمای بهار
از سفر چلچله آمد به تماشای بهار
پلک شب باز شد از زمزمه مریم صبح
مژده آورد جهان را ز مسیحای بهار
باغبان با سمن و سنبل و سوسن آراست
دیده گر باز کنی باغ دل آرای بهار
باز شد در چمن گل به سرانگشت نسیم
دفتر حافظ شیراز و غزلهای بهار
جام هستی چو می از میکده ی عقل گرفت
کرد از جرعه به جان باده به مینای بهار
برد از آینه ی خاطر ما زنگ ملال
شعله داغ که از باغ شقایق برخاست
مشعل افروخت چو خورشید به صحرای بهار
تا سحر پرده برافکند ز سیمای بهار
از سفر چلچله آمد به تماشای بهار
پلک شب باز شد از زمزمه مریم صبح
مژده آورد جهان را ز مسیحای بهار
باغبان با سمن و سنبل و سوسن آراست
دیده گر باز کنی باغ دل آرای بهار
باز شد در چمن گل به سرانگشت نسیم
دفتر حافظ شیراز و غزلهای بهار
جام هستی چو می از میکده ی عقل گرفت
کرد از جرعه به جان باده به مینای بهار
برد از آینه ی خاطر ما زنگ ملال
شعله داغ که از باغ شقایق برخاست
مشعل افروخت چو خورشید به صحرای بهار
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:41
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه