تصنیف شور ساخته علی رئیس فرشید، 1382
ای که عمری با خیالت سوختم
وز شرار عشق تو افروختم
عاشقی را ذره ذره همچو شمع
بی دریغ از سوختن آموختم
از چه رفتی تا فراموشم کنی
از فراقت سرد و خاموشم کنی
ز عشقت در دلم شوری به پا کن
مرا با سوز عشقت آشنا کن
می سوزم و از سوختن پروا
در عاشقی جز یک دل رسوا ندارم
از غم عشق تو ای روح بهار
صد خزان در سینه دارم یادگار
ای که عمری با خیالت سوختم
وز شرار عشق تو افروختم
عاشقی را ذره ذره همچو شمع
بی دریغ از سوختن آموختم
از چه رفتی تا فراموشم کنی
از فراقت سرد و خاموشم کنی
ز عشقت در دلم شوری به پا کن
مرا با سوز عشقت آشنا کن
می سوزم و از سوختن پروا
در عاشقی جز یک دل رسوا ندارم
از غم عشق تو ای روح بهار
صد خزان در سینه دارم یادگار
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه