تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
آن مهر ظلمت سوز من تا جلوه در جان میکند
جان را به تابی از رخش چون ماه تابان میکند
هر گه که یادش همچو گل گردد شکوفا در دلم
این جان غم فرسوده را رشک گلستان میکند
گل در بهاران میدمد بر باغ و بستان ای عجب
او گلشن جان مرا هر دم گل افشان میکند
نازم نسیم کوی او کین گلخن ویرانه را
خوشتر ز باغ لاله و نسرین وریحان می کند
باد صبا چون آورد از مصر معنی بوی او
روشن جهان بین مرا چون پیر کنعان می کند
جان کرده نوش از دست او روز ازل پیمانه ای
در کار و بار عاشقی کی ترک پیمان می کند
آن مهر ظلمت سوز من تا جلوه در جان میکند
جان را به تابی از رخش چون ماه تابان میکند
هر گه که یادش همچو گل گردد شکوفا در دلم
این جان غم فرسوده را رشک گلستان میکند
گل در بهاران میدمد بر باغ و بستان ای عجب
او گلشن جان مرا هر دم گل افشان میکند
نازم نسیم کوی او کین گلخن ویرانه را
خوشتر ز باغ لاله و نسرین وریحان می کند
باد صبا چون آورد از مصر معنی بوی او
روشن جهان بین مرا چون پیر کنعان می کند
جان کرده نوش از دست او روز ازل پیمانه ای
در کار و بار عاشقی کی ترک پیمان می کند
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:51
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه