آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:39بهاران خراميده در دشت ديبا پران مرغ مست و روان جوي صحرا رداي شكوفه به تن كرده رنگين درخت صبا ديده و تاك رعنا جدا از تو اما به موي تو سوگند مرا از صباي بهاران چه حاصل زمان طرب گشت و هرسو به رقصند نگاران مه رو خمار و خوشايند نشينند ياران فراهم به سبزه همه باده در پيش و لب پر ز لبخند چو درهم تنيده دو ابروي دلدار مرا از لب و لعل ياران چه حاصل چه حاصل مرا به مهري نوشته به كلك ستيز چه حاصل تو را ز ياري سرشته به حزن وفا خموش اي دل و ديده بر كينه بسته كه آن نرگس خفته را ز سوز سرود هزاران چه حاصل
-
6:21بوي زلف يارم آمد يارم اينك مي رسد جان همي آسايد و دلدارم اينك مي رسد اي بسا غم كو مرا خورد و غمم كس مي نخورد چون نباشم شاد چون غمخوارم اينك مي رسد در كنار جويباران قامت و رخسار او سرو سيمين آن گل بي خارم اينك مي رسد اولين شب صبحدم با يارم اينك مي دمد و آخرين انديشه و تيمارم اينك مي رسد
-
6:40پرده بردار اي حيات جان و جان افزاي من غمگسار و همنشين و مونس شب هاي من اي شنيده وقت و بي وقت از وجودم ناله ها اي فكنده آتشي در جمله ي اجزاي من امشب از شب هاي تنهايي ست رحمي كن بيا تا بخوانم بر تو امشب دفتر سوداي من ناگهان در نااميدي يا شبي يا بامداد گويي ام اينك برآ بر طارم بالاي من
-
6:31خرد بهتر از هرچه ايزد بداد ستايش خرد را به از راه داد خرد رهنماي و خرد دلگشاي خرد دست گيرد به هردو سراي خرد چشم جان است چون بنگري تو بي چشم شادان جهان نسپري به گفتار دانندگان راه جوي به گيتي بپوي و به هركس بگوي
-
8:17بي رخت جانا دلم غمگين مكن رخ مگردان از من مسكين مكن خود ز عشقت سينه ام خون كرده اي از فراقت ديده ام خونين مكن بر من مسكين ستم تا كي كني خستگي و عجز من مي بين، مكن چند نالم از جفا و جور تو بس كن و بر من جفا چندين مكن هرچه مي خواهي بكن بر من رواست بي نصيبم زان لب شيرين مكن بر من خسته كه رنجور تو ام گر نمي گويي دعا، نفرين مكن با عراقي گر عتابي مي كني از طريق مهر كن، وز كين مكن
کاربر مهمان