اثر سمفونیک ساخته احمد بیان با آواز جمال الدین منبری
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:50چون بحر وجود آمده بيرون ز نهفت كس نيست كه اين گوهر تحقيق بسفت هركس سخني از سر سودا گفته است زان روي كه هست كس نميداند گفت آنانكه محيط فضل و آداب شدند در جمع كمال، شمع اصحاب شدند ره زين شب تاريك نبردند به روز گفتند فسانه اي و در خاك شدند
-
3:02آن قصر كه بر چرخ همي زد پهلو بر درگه آن شهان نهادندي رو ديدند كه بر كنگرهاش فاخته اي بنشسته و مي گفت كه كوكو كوكو اجرام كه ساكنان اين ايوانند اسباب تردد خردمندانند هان تاسر رشته ي خرد گم نكني كانان كه مدبرند سرگردانند
-
5:05اي كاش كه جاي آرميدن بودي يا اين ره دور را رسيدن بودي كاش از پي صد هزار سال از دل خاك چون سبزه اميد بر دميدن بودي گر بر فلكم دست بودي چون يزدان برداشتمي چنين فلك را ز ميان از نو فلكي دگر چنان ساختمي كازاده بكام دل رسيدي آسان
-
1:07اي دوست بيا تا غم فردا نخوريم اين يك دم عمر را غنيمت شمريم فردا كه از اين دير كهن در گذريم با هفت هزار سالگان سر بسريم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه