تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
سهمی ازعشقت اگر میداشتم
بر فراز آسمان پر میزدم
میگشودم قفل های بسته را
خانهها را یک به یک سر میزدم
عشق روشن میکند هر خانه را
بیفروغ عشق ماهی نیز نیست
شب ندارد در دل خود روشنی
تا سحر با عشق راهی نیز نیست، نیست، آه
با من از من آشناتر بوده ای
در تمام لحظه های بی کسی
باز هم در تنگنای زندگی
این تو هستی که به دادم می رسی
جاده ها را بیش از این هموار کن، تا بیابم خانه خورشید را
راه تاریک است و مقصد ناپدید، شعله ور کن در دلم امید را
سهمی ازعشقت اگر میداشتم
بر فراز آسمان پر میزدم
میگشودم قفل های بسته را
خانهها را یک به یک سر میزدم
عشق روشن میکند هر خانه را
بیفروغ عشق ماهی نیز نیست
شب ندارد در دل خود روشنی
تا سحر با عشق راهی نیز نیست، نیست، آه
با من از من آشناتر بوده ای
در تمام لحظه های بی کسی
باز هم در تنگنای زندگی
این تو هستی که به دادم می رسی
جاده ها را بیش از این هموار کن، تا بیابم خانه خورشید را
راه تاریک است و مقصد ناپدید، شعله ور کن در دلم امید را
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:33
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه