بازخوانی تصنیف قدیمی با آواز علی رستمیان
افتاده آتش در خانه ی دل
داغ تو دارد ویرانه ی دل
ای شمع سوزان از آتش تو
پروا ندارد پروانه ی دل
سوزد در آتش چون جان مجنون
وقتی تو باشی جانانه ی دل
(کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
بالای خود در آینه ی چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
فروغی بسطامی)
مژده ای دل پیک جانان می رسد
از دل شب صبح خندان می رسد
چشم ساغی روشنای محفل است
با طلوعش نور ایمان می رسد
همچو بلبل در غم گل ناله کن
با نوایت گل به بستان می رسد
مژده آمد فصل هجران می رود
عاشقان را وقت سامان می رسد
افتاده آتش در خانه ی دل
داغ تو دارد ویرانه ی دل
ای شمع سوزان از آتش تو
پروا ندارد پروانه ی دل
سوزد در آتش چون جان مجنون
وقتی تو باشی جانانه ی دل
(کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
بالای خود در آینه ی چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
فروغی بسطامی)
مژده ای دل پیک جانان می رسد
از دل شب صبح خندان می رسد
چشم ساغی روشنای محفل است
با طلوعش نور ایمان می رسد
همچو بلبل در غم گل ناله کن
با نوایت گل به بستان می رسد
مژده آمد فصل هجران می رود
عاشقان را وقت سامان می رسد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
12:08
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه