display result search
- 1330
در عشق زنده باید
آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:35شمع جهان دوش بند نور تو در حلقه ي ما راست بگو شمع رخت دوش كجا بود كجا سوي دل ما بنگر از هوس ديدن تو دوست آن جا كه در او حسن تو بگشاد قبا سايه ي نوري تو و ما جمله ي جهان سايه ي تو نور كه ديده است او باشد از سايه جدا سايه زنده دست طلب سخت در آن نور عجب تا چو بكاهد بكشد نور خدايش به خدا مولوي
-
12:11تا تو حريف من شدي اي مه دلستان من همچو چراغ مي جهد نور دل از دهان من ذره به ذره چون گهر از تف آفتاب تو دل شده است سر به سر آب و گل گران من تاج من است دست تو چون بنهيش بر سرم طره ي توست چون كمر بسته بر اين ميان من در عجبي فتم كه اين سايه ي كيست بر سرم فضل تو م ندا زند كان من است آن من از تو جهان پر بلا هم چو بهشت شد مرا تا چه شود ز لطف تو صورت آن جهان من مولوي
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه