تصنیف ارکسترال در آواز بیات اصفهان ساخته محمد تنکابنی
چون موج خروشان سرگردانم
سرگشته و حیران از توفانم
دور از رخت ای مه بی سامانم
بی روی تو جانا تنها مانم
بازآ یه کنار من شمع شب تار من
بازآی و ببین
سوز دل زارم را آرام و قرارم را
بازآی و ببین
شامم سحر ندارد
نوری دگر ندارد
آهم اثر ندارد
مهرت ثمر ندارد
وای از من و دل امشب
جانم رسد از جور و جفا بر لب
به خزان غم نشسته دل دیوانه
باغ سبز آرزو ها شده ویرانه
در بستر غمها تنها ماندم
از آتش هجرت بر جا ماندم
آتش زده بر جانم دامن دامن
با راز و نیاز او با من با من
همه شب من دور از تو تنهای تنها
به نگاهی دل بردی دلدارم بازآ
چون موج خروشان سرگردانم
سرگشته و حیران از توفانم
دور از رخت ای مه بی سامانم
بی روی تو جانا تنها مانم
بازآ یه کنار من شمع شب تار من
بازآی و ببین
سوز دل زارم را آرام و قرارم را
بازآی و ببین
شامم سحر ندارد
نوری دگر ندارد
آهم اثر ندارد
مهرت ثمر ندارد
وای از من و دل امشب
جانم رسد از جور و جفا بر لب
به خزان غم نشسته دل دیوانه
باغ سبز آرزو ها شده ویرانه
در بستر غمها تنها ماندم
از آتش هجرت بر جا ماندم
آتش زده بر جانم دامن دامن
با راز و نیاز او با من با من
همه شب من دور از تو تنهای تنها
به نگاهی دل بردی دلدارم بازآ
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:40
-
3:41بي كلام تصنيف
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه