ترانهی افغانی
من به خال لبت، ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار، فکنده است به جانم شرری
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
من به خال لبت، ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار، فکنده است به جانم شرری
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:45
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه