display result search
- 1000
نماز
ترانه ارکسترال ساخته ی علی بیگلری پور در مدح امیرالمومنین (ع)
ای نمازیکه در تمام تو آه یک اشتیاق بی پروا
ای نمازیکه در تپشهای لرزش قلبها انسانها
تو تمامیت جهان منی خواب و دریا و آسمان منی
در رگ پر غرور هر رکعت خون یک عشق پاک می گردد
در زلال نگاه مواجت پرتوی تابناک می گردد
چون درختی نشسته در ره باد
عشق را در تو میکنم فریاد
در خروش بلند هر نبضت کار زخم عمیق هر دوران است
در دل واژه های بی مرزت داروی دردهای انسان است
در تو ای سایه لطیف نیاز
خویشتن را ز خود دهم پرواز
سر کشد از نگاه تو بی تاب
موج اندیشمند یک فریاد
شوق را نور را بلندی را
در وجودم تو میکنی بنیاد
با تو هر لحظه رو میگیرم
بی تو ای جان روح می میرم
با طنینی که از تو برخیزد
با تمام وجود حرفی زد
پای درگاه کبریایی تو
خویشتن را به خاک می ریزد
می شوم ابتدای یک آواز
تا که توحید را کنم آغاز
در من از جوشش تو می گردد
انقلابی مدام و روحانی
با تو هر لحظه بیش می فهمم
معنی آرمان انسانی
آری ای شعر جاودانی دوست
در تو پیغام آسمانی اوست
آه ای صبح روشن توحید
بی تو در عمق جان من شام است
لحظه های شکسته ام بی تو
کوه آتش فشان آرام است
بی تو فریاد مانده در کامم
کفر تاریخ لحن ایامم
دل من بی تو شهر خفته و خواب
که در آن یک صدای یارم نیست
دل من بی تو آسمان سیاه
که در آن یک شعاع کوکب
بی تو من لحظه های گریانم
آبشار سقوط انسانم
بی تو ای ابر مهر خشکیدم
گرچه هر روز می شوم خم و راست
بی تو ای رود پرخروش امید
عمر ما بانگ کور عادتهاست
کو نماز علی کجاست کجاست
ای نمازیکه در تمام تو آه یک اشتیاق بی پروا
ای نمازیکه در تپشهای لرزش قلبها انسانها
تو تمامیت جهان منی خواب و دریا و آسمان منی
در رگ پر غرور هر رکعت خون یک عشق پاک می گردد
در زلال نگاه مواجت پرتوی تابناک می گردد
چون درختی نشسته در ره باد
عشق را در تو میکنم فریاد
در خروش بلند هر نبضت کار زخم عمیق هر دوران است
در دل واژه های بی مرزت داروی دردهای انسان است
در تو ای سایه لطیف نیاز
خویشتن را ز خود دهم پرواز
سر کشد از نگاه تو بی تاب
موج اندیشمند یک فریاد
شوق را نور را بلندی را
در وجودم تو میکنی بنیاد
با تو هر لحظه رو میگیرم
بی تو ای جان روح می میرم
با طنینی که از تو برخیزد
با تمام وجود حرفی زد
پای درگاه کبریایی تو
خویشتن را به خاک می ریزد
می شوم ابتدای یک آواز
تا که توحید را کنم آغاز
در من از جوشش تو می گردد
انقلابی مدام و روحانی
با تو هر لحظه بیش می فهمم
معنی آرمان انسانی
آری ای شعر جاودانی دوست
در تو پیغام آسمانی اوست
آه ای صبح روشن توحید
بی تو در عمق جان من شام است
لحظه های شکسته ام بی تو
کوه آتش فشان آرام است
بی تو فریاد مانده در کامم
کفر تاریخ لحن ایامم
دل من بی تو شهر خفته و خواب
که در آن یک صدای یارم نیست
دل من بی تو آسمان سیاه
که در آن یک شعاع کوکب
بی تو من لحظه های گریانم
آبشار سقوط انسانم
بی تو ای ابر مهر خشکیدم
گرچه هر روز می شوم خم و راست
بی تو ای رود پرخروش امید
عمر ما بانگ کور عادتهاست
کو نماز علی کجاست کجاست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه