مرثیه ای با صدا و شعر محمد عبدالحسینی
یکسو تمام کفر یکسو تمام دین
یکسو همه گمان یکسو همه یقین
از نای نی نوا می آید این نوا
گرم مرده آنچنان گر زنده اینچنین
در راه عاشقی این سان سفر کند
مردان به دون سر اسبان بدون زین
اینجا دو دست پاک افتاده روی خاک
ای من فدای آن دستان نازنین
در هیچ مذهبی این سان روا نبود
پاسخ به تشنگی با تیر آتشین
گر تیره شد جهان چندان عجیب نیست
خورشید آسمان افتاده بر زمین
یکسو تمام کفر یکسو تمام دین
یکسو همه گمان یکسو همه یقین
از نای نی نوا می آید این نوا
گرم مرده آنچنان گر زنده اینچنین
در راه عاشقی این سان سفر کند
مردان به دون سر اسبان بدون زین
اینجا دو دست پاک افتاده روی خاک
ای من فدای آن دستان نازنین
در هیچ مذهبی این سان روا نبود
پاسخ به تشنگی با تیر آتشین
گر تیره شد جهان چندان عجیب نیست
خورشید آسمان افتاده بر زمین
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:09
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه