قطعه ی ارکسترال با مضمون عزاداری محرم
با باد دیدم آن شب در خواب کربلا را
نی های خشکنای صحرای نینوا را
دیدم که ظهر داغی ست ظهری پر از تظلم
ظهری که آب می داد با تیغ آشنا را
هفتاد و دو ستاره ، افتاده بود بر خاک
خورشید گریه می کرد سوگ ستاره ها را
دیدم زنی چنان موج بی تاب خطبه می خواند
از بس که تشنه بودم ، نوشیدم آن صدا را
می گفت ما و شکوه با کاشفان شکریم
زیباتر از همیشه دیدیم ماجرا را
ای قوم خفته هرگز ، نشناختید ما را
صبری جمیل داریم ، صبری صبور و شیرین
ما درد می پسندیم ، هرکس اگر دوا را
با باد دیدم آن شب در خواب کربلا را
نی های خشکنای صحرای نینوا را
دیدم که ظهر داغی ست ظهری پر از تظلم
ظهری که آب می داد با تیغ آشنا را
هفتاد و دو ستاره ، افتاده بود بر خاک
خورشید گریه می کرد سوگ ستاره ها را
دیدم زنی چنان موج بی تاب خطبه می خواند
از بس که تشنه بودم ، نوشیدم آن صدا را
می گفت ما و شکوه با کاشفان شکریم
زیباتر از همیشه دیدیم ماجرا را
ای قوم خفته هرگز ، نشناختید ما را
صبری جمیل داریم ، صبری صبور و شیرین
ما درد می پسندیم ، هرکس اگر دوا را
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه