تصنیف ارکسترال همایون ساخته علی تفرشی، 1389
دلی که نشکند ز غم صدا ندارد
چه دارد آنکه دست خود دعا ندارد
ترانه های عاشقان شبانه های بیدلان
بدون یادت صفا ندارد
رخی که لاله گون نشد
دلی که غرق خون نشد به بارگاهت بها ندارد
شبی ز راه دیده چو اشک دل سفر کن
ز جا کمان کشیده چو آه دل اثر کن
زمین بدون باران ثمر ندارد
کویر خشک جان را به گریه تر کن
به چشم گریان به آه و افغان
به کوی جانان شبی گذر کن
ز حق پرستی چو خود شکستی
ببین که هستی به خود نظر کن
چه دارد آنکه دست خود دعا ندارد
دلی که نشکند ز غم صدا ندارد
دلی که نشکند ز غم صدا ندارد
چه دارد آنکه دست خود دعا ندارد
ترانه های عاشقان شبانه های بیدلان
بدون یادت صفا ندارد
رخی که لاله گون نشد
دلی که غرق خون نشد به بارگاهت بها ندارد
شبی ز راه دیده چو اشک دل سفر کن
ز جا کمان کشیده چو آه دل اثر کن
زمین بدون باران ثمر ندارد
کویر خشک جان را به گریه تر کن
به چشم گریان به آه و افغان
به کوی جانان شبی گذر کن
ز حق پرستی چو خود شکستی
ببین که هستی به خود نظر کن
چه دارد آنکه دست خود دعا ندارد
دلی که نشکند ز غم صدا ندارد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:59
-
3:58
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه