برنامه ای با اجرای عود و آواز عبدالوهاب شهیدی بر روی اشعاری از نیما یوشیج
ای افسانه، فسانه، فسانه
ای خدنگ تو را من نشانه
ای علاج دل، ای داروی درد
همره گریه های شبانه
با من سوخته در چه کاری؟
آه، افسانه! در من بهشتی است
همچو ویرانه ای در بر من
آبش از چشمه ی چشم غمناک
خاکش، از مشت خاکستر من
تا نبینی به صورت خموشم
که تواند مرا دوست دارد؟
وندر آن بهره ی خود نجوید؟
هر کس از بهرِ خود در تکاپوست،
کس نچیند گلی که نبوید
عشق بی حظّ و حاصل، خیالی ست!
ای افسانه، فسانه، فسانه
ای خدنگ تو را من نشانه
ای علاج دل، ای داروی درد
همره گریه های شبانه
با من سوخته در چه کاری؟
آه، افسانه! در من بهشتی است
همچو ویرانه ای در بر من
آبش از چشمه ی چشم غمناک
خاکش، از مشت خاکستر من
تا نبینی به صورت خموشم
که تواند مرا دوست دارد؟
وندر آن بهره ی خود نجوید؟
هر کس از بهرِ خود در تکاپوست،
کس نچیند گلی که نبوید
عشق بی حظّ و حاصل، خیالی ست!
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
14:17
کاربر مهمان
کاربر مهمان