«جان گریفیث لندن» (زادهی 12 ژانویه 1876 – درگذشتهی 22 نوامبر 1916) نویسندهی سوسیالیست آمریکایی بود. او یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکایی در قرن بیستم است.
دربارهی نویسنده:
جک لندن در خانوادهی تنگدستی در سانفرانسیسکو به دنیا آمد و در اوکلند بزرگ شد. او با اینکه توانست در دانشگاه پذیرفته شود، تحصیلات رسمی چندانی نداشت و هرچه آموخت، خود آموخت و بسیاری از آثار ادبی را در کتابخانهی عمومی اوکلند خواند.
وی در سال 1889 در کارخانهی کنسروسازی کاری سخت و سنگین پیدا کرد. بعد با پولی که از نامادریش وام گرفت، قایقی خرید و به دزدی صدف پرداخت.
در 1893 بهعنوان کارگر با یک کشتی شکارِ شیردریایی به ژاپن رفت. بازگشت او با بحران اقتصادی سال 1893 و مبارزات کارگری همزمان شد. مدتی بیکار و ولگرد بود و در شهر «بافلو» به زندان افتاد. بعد به اوکلند بازگشت و دبیرستان را تمام کرد. خیلی دوست داشت که به دانشگاه کالیفرنیا برود و پس از سه ماه کوشش فشرده، در تابستان همان سال در آنجا پذیرفته شد، اما به دلیل بیپولی، ناچار پس از یک سال دانشگاه را رها کرد.
در 1897 با کشتی و همراه با دیگر جویندگان طلای کلوندایک به شهر «داوسون» در یوکان رفت. در آنجا بیمار شد و پزشکی او را درمان کرد. داستان کوتاه «برپا کردن آتش» یادگار این دوره از زندگی او است. پس از بازگشت به اوکلند، بیشازپیش به تبلیغ سوسیالیسم و نیز نوشتن پرداخت. او سعی داشت که با نوشتن و فروش آثارش (به گفتهی خودش با فروش مغزش) از بیپولی و اجبار به کار بدنی رها شود. همزمانی این تصمیم او با گسترش مجلههای عامهپسند ارزان که بهدنبال داستانهای کوتاه بودند باعث شد که او بتواند از راه نویسندگی پول درآورد. بهزودی نویسندهای موفق شد و در سال 1900 درآمد او از نویسندگی به 25٬000 دلار در ماه رسید که بالاتر از رئیسجمهور آمریکا بود.
جک لندن دو بار ازدواج کرد. در 1910 ملکی به وسعت چهار کیلومتر مربع را در شهرستان «سونوما» در کالیفرنیا خرید و کشاورزی با روشهایی ابتکاری و ویژهی خود را آزمود، ولی موفقیتی نداشت. این ملک اکنون با نام پارک تاریخی جک لندن به دست دولت آمریکا اداره میشود.
آثار جک لندن روایتی از سختیهای زیست در آمریکای انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است، تصویر دقیق و پر از جزئیاتی که وی از آن جامعه به دست میدهد، منبعی برای شناخت و مطالعهی مردم آمریکاست. وی صحنههایی را که تصویر کرده، با چشم خود دیده و قهرمانان بیشتر داستانهایش کسانی هستند که با او معاشرت داشتهاند. در نوشتههای جک لندن تأثیر افکار «چارلز داروین»، «هربرت اسپنسر»، «کارل مارکس» و «فریدریش نیچه» آشکار است. این آثار که گاهی رنگ شدید ناتورالیستی به خود میگیرند، غالباً تجزیه و تحلیلهای بسیار دقیق اجتماعیاند.
بهترین کتابهای جک لندن
جک لندن در طول دورهی 17سالهی نویسندگی خود 50 کتاب نوشت که در ادامه به مهمترین این کتابها میپردازیم:
کتاب سپیددندان (White Fang): کتاب سپیددندان برای نخستین بار در سال 1906 در قالب پاورقی در مجلهی آوتینگ منتشر شد. داستان این کتاب در جریان تب طلای کلوندایک پیش میرود. شخصیت اصلی داستان سگی به نام سپیددندان است که خون گرگ دارد و صاحبش، برای لذت خود و کسب درآمد، او را به جان سگهای دیگر میاندازد. مضمون اصلی این کتاب تقابل خشونت و تمدن در جوامع انسانی است. نکتهی قابلتوجه در این رمان شیوهی روایت آن است. همانطور که پیشتر گفته شد، این رمان از زاویهدید یک سگ روایت میشود که ایدهای بسیار تازه در آن دوران بود.
*
کتاب آوای وحش (Call of the Wild): کتاب آوای وحش در سال 1903 منتشر شد. شخصیت اصلی این رمان کوتاه نیز سگی با نام «باک» است. داستان این کتاب از جایی شروع میشود که باک را از صاحبانش میدزدند و او را به عنوان سگ سورتمه به شخصی در آلاسکا میفروشند. او که پیشتر در خانهای در کالیفرنیا زندگی میکرد، اکنون باید در شرایطی سخت برای زندگی بجنگد و با سگهای دیگر رقابت کند. این رمان نیز بهمرور در مجلهای منتشر میشد و یک سال پس از انتشار کامل آن، بهصورت یک کتاب چاپ شد. مضمون اصلی این کتاب بقا و بازگشت به بدویت است.
این دو کتاب از بهترین کتابهای جک لندن به حساب میآیند. جک لندن، علاوه بر این دو کتاب، کتابهای دیگری نیز دارد. از این رمانها میتوان به «دختر برفها» (A Daughter of the Snows)، «بازی» (The Game) و «پیش از آدم» (Before Adam) اشاره کرد.
اقتباسهای سینمایی از آثار جک لندن
از رمانهای جک لندن اقتباسهای سینمایی بسیاری شدهاست که در ادامه به بهترین این فیلمها اشاره خواهیم کرد:
آوای وحش (The Call of the Wild): فیلم آوای وحش در سال 2020 ساخته شد. کریس سندرز این فیلم را کارگردانی کرد و در آن بازیگران سرشناسی همچون هریسون فورد بازی کردهاند. این فیلم اقتباسی وفادار به رمان آوای وحش است. این اثر بهگونهای اقتباس و کارگردانی شده تا بینندگان نوجوان نیز از دیدن آن لذت ببرند و در عین حال متوجه مضمون آموزندهی اثر جک لندن بشوند.
در آستانه (Na Grani): این فیلم به زبان روسی است و در سال 2017 ساخته شد. این اثر از داستان کوتاه «برافروختن آتش» (To Build a Fire) جک لندن اقتباس شدهاست. داستان فیلم دربارهی دو مسافر است که با خشونت مرگآور زمستان روبهرو میشوند. تلاش برای بقا باعث میشود این دو مسافر برای زندگی از غریزهی خود پیروی کنند، اما پس از مدتی تمام امید و انسانیت خود را از دست میدهند. آنتون برودا کارگردان این فیلم است.
دندان سپید (White Fang): کمپانی دیزنی فیلم دندان سپید را در سال 1991 و با اقتباس از رمان جک لندن ساخت. این فیلم تفاوتهایی با رمان اصلی دارد. فیلم بهگونهای از رمان اقتباس شده تا برای بینندگان جوان و نوجوان نیز مناسب باشد. البته این تغییرات به مضمون اصلی اثر ضربهای نمیزند.
مارتین ایدن (Martin Eden): این فیلم در سال 2019 و با اقتباس از رمانی به همین نام ساخته شد. مارتین ایدن داستان ملوانی فقیر است که آرزو دارد روزی نویسندهای بزرگ باشد. او عاشق دختری از خانوادهای ثروتمند میشود. همین موضوع چالشهای بزرگی برای او به وجود میآورد. این فیلم، با وجود تفاوتهای جزئی نسبت به رمان اصلی، اقتباسی وفادارانه از اثر محسوب میشود.
تصنیف باستر اسکراگز (The Ballad of Buster Scruggs): تصنیف باستر اسکراگز یک فیلم آنتولوژی است. فیلم آنتولوژی به فیلمی میگویند که در آن اپیزودهای مختلف با داستانی مجزا کنار هم قرار گرفتهاند و یک فیلم را تشکیل دادهاند. برادران کوئن این فیلم را در سال 2018 ساختند. یکی از اپیزودهای این فیلم با اقتباس از داستان کوتاهی از جک لندن با نام «درهی تمامطلا» (All Gold Canyon) ساخته شدهاست. در این داستان پیرمردی برای یافتن طلا به دل کوه میرود.
حقایقی جالب درباره جک لندن
همانطور که پیشتر هم در این متن اشاره شد، زندگی جک لندن فراز و فرود بسیاری داشت. در این بخش به حقایقی جالب دربارهی زندگی جک لندن اشاره میکنیم:
- مادر جک لندن روحگرا (Spirtualist) بود. مادر جک لندن گمان میکرد که میتواند با مردگان ارتباط برقرار کند. اعتقادی که در دههی 1840 در آمریکا بسیار طرفدار پیدا کرده بود. همچنین مادر جک لندن باور داشت که میتواند آینده را پیشبینی کند.
- مادر جک لندن در زمان بارداری قصد داشت خود را بکشد. زمانی که پدر جک لندن متوجه بارداری همسرش شد، به او آزار و اذیت رساند و از او خواست که بچهی خود را سقط کند. در همین زمان، فلورا، مادر جک لندن، دو بار دست به خودکشی زد که هر دوی آنها نافرجام بود.
- جک لندن روزانه هزار کلمه مینوشت. زمانی که جک لندن دستخالی از کانادا برگشت، به میزان زیادی سلامتی خود را از دست داده بود و دیگر نمیتوانست کاری پیدا کند. برای همین تصمیم گرفت برای پشتیبانی از مادرش و کسب درآمد، خود را وقف نویسندگی کند و روزانه هزار کلمه بنویسد.
لندن مدت کوتاهی پیش از مرگش طی نامهای استعفای خود را از حزب سوسیالیست اعلام کرد. او از نخستین نویسندگان آمریکا بود که از راه نوشتن به ثروت زیادی دست یافت. میدان بزرگی در شهر اوکلند به نام او هست و کلبهای چوبی که او هنگام جستوجوی طلا در یوکان در آن میزیست، در گوشهای از میدان قرار دارد.
جک لندن در 1916 از نارسایی کلیه درگذشت، اگر چه برخی روایات مرگ او را ناشی از الکلیسم یا حتی خودکشی میدانند. بر گور او، در پارک تاریخی جک لندن در سونوما، صخرهای خزهگرفته گذاشتهاند.
از آثار او میتوان به اینها اشاره کرد:
دختر برفها (1902)، آوای وحش (1903)، گرگ دریا (1904)، بازی (1905)، سپیددندان (1906)، قبل از آدم (1907)، پاشنه آهنین (1908)، مارتین ایدن (1909)، ماجراجو (1911)، طاعون سرخ (1912)، پسر آفتاب (1912)، دره ماه (1913)، ستاره گرد (1915)، خانم کوچک در خانه بزرگ (1916)، جری در جزیره (1917)، مایکل، برادر جری (1917)، بنگاه آدمکشی (1963) و تهیدستان (1903).
Jack London
Born: January 12, 1876, San Francisco, California, United States
Died: November 22, 1916, Glen Ellen, California
Influenced by: Friedrich Nietzsche, Charles Darwin, Karl Marx, MORE
Full name: John Griffith Chaney