علیرضا افتخاری مهیاری (زاده 10 فروردین 1337، اصفهان) از خوانندگان بنام موسیقی سنتی ایرانی است.
علیرضا افتخاری در سال 1337 در اصفهان دیده به جهان گشود. در کودکی نزد طباطبایی نوازنده ویولن تعلیم دید. از 12 سالگی نزد استاد تاج اصفهانی به یادگیری ردیفهای آوازی پرداخت. پس از مدتی نیز همزمان به بهرهگیری از محضر جلیل شهناز و حسن کسایی در زمینه ردیفهای موسیقی سنتی مشغول شد. در سال 1355 در آزمون باربد و در محضر اساتیدی چون علی اکبر خان شهنازی، داریوش صفوت، علی تجویدی و ... موفق به کسب رتبه نخست گشت. از سال 1360 پس از درگذشت استاد تاج اصفهانی نزد دادبه به ادامه تعلیم موسیقی پرداخت. در سال 1362، اولین آلبوم خود را به توصیه فرامرز پایور با نام «آتش دل» و به یاد استاد فقیدش تاج اصفهانی منتشر کرد. پس از آن، آثار او از صدا و سیمای ایران به صورت مرتب پخش شده و کنسرتهای مختلفی را در کشورهایی چون ژاپن، آلمان، کانادا و انگلستان برگزار نموده است. وی در طول چهار دهه فعالیت حرفهای خود، تا کنون موفق به انتشار بیش از 60 آلبوم موسیقی در سبکهای سنتی، ارکسترال و تلفیقی با همکاری اساتیدی چون: پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، علی تجویدی، عباس خوشدل، محمدعلی کیانینژاد، مهرداد پازوکی، محمد جلیل عندلیبی، جواد لشکری، محمد موسوی، جلال ذوالفنون، هابیل علیاف، حسن میرزاخانی، محمدجواد ضرابیان، علی جعفریان، عبدالحسین برازنده، فضلالله توکل، محمدرضا چراغعلی، فریدون شهبازیان، کامبیز روشنروان و ... شدهاست. از آلبومهای معروف او میتوان به مقام صبر، راز و نیاز، سروسیمین، شور عشق، نیلوفرانه، یاد استاد، سرمستان، افسانه، مستانه، امان از جدایی، هنگامه و شب عاشقان اشاره نمود.
افتخاری طی چندین سال فعالیت در عرصه موسیقی سنتی ایرانی، خوانندگی بیش از شصت آلبوم موسیقی را بر عهده داشته است. وی در سال 1389 موفق به اخذ نشان چهرههای ماندگار شد.
افتخارات
شاگرد استاد تاج اصفهانی در بیش از 11 سال مداوم (از سن 12 سالگی تا زمان فوت ایشان)
شاگرد استاد حسن کسایی و استاد جلیل شهناز در زمینه ردیفهای موسیقی
کسب مقام اول آزمون باربد (در سال 1355)
خوانندهٔ پرفروشترین و پر مخاطبترین آلبوم تاریخ موسیقی ایران (نیلوفرانه).
دریافت نشان رسمی چهرههای ماندگار (در سال 1389)
نظرات اهالی موسیقی
استاد عباس خوشدل (آهنگساز آلبوم نیلوفرانه): ارکستر و خواننده به آهنگ زنده است. این آهنگ است که میتواند خواننده را به اوج رساند و برعکس به حضیض بکشاند. این را تجربه نشان داده. کما اینکه آقای افتخاری خواننده بسیار خوش صدا و صاحبنامی بود اما شنوندگان آقای افتخاری را با نیلوفرانهها شناختند. به نظر من، آقای افتخاری یکی از بهترین خوانندههایی است که بعد از انقلاب ظهور کرده است. از نظر وسعت صدا و همچنین رنگ صدا و جذابیت صدا و به خصوص اطلاعاتی که در مورد اشعار قدما به خصوص حافظ دارد. آقای افتخاری در کارهایی مثل نیلوفرانه و رازگشا به نحو بسیار مطلوبی و شاید بیش از توان خود ارج گذاشته است. با در نظر گرفتن مطالب فوق و از آنجا که من علاقه شدیدی به صدای ایشان داشته و دارم گاهی متأثر میشوم که این خواننده دوست داشتنی چرا باید از کارهای سست استفاده کند؟ آقای افتخاری میگوید اگر بخواهم کار فاخر بخوانم باید فقط از ساختههای خوشدل بخوانم و آن هم سه سال به سه سال طول میکشد. واقعاً هم همینطور است. رازگشا سه سال طول کشید تا آماده شد و از نظر ارکستراسیون و رنگ آمیزی شاید کمتر شنیده باشید.
در حال حاضر اکثر خوانندهها خوب کار میکنند و مورد احترام من هستند. اگر خوانندهای باشد که شرایط اجرایی افتخاری را داشته باشد و ملودی من بتواند چون نیلوفرانهها، صدایم کن و رازگشا اجرا شود، با کمال میل از این خوانندگان استقبال خواهم کرد.
استاد محمد جلیل عندلیبی (آهنگساز آلبوم امان از جدایی): علیرضا افتخاری بیشک یکی از بهترین و با استعدادترین خوانندگان ماست. اما ایشان در این دوره از کار هنری خود نیاز به پشتیبانی و دلگرمی و تشویق دارند؛ چیزی که این روزها خیلی از ایشان دریغ میشود. در این زمانه کار هنرمندان خیلی سخت شده است و با ستم مضاعف و با این هزینههای سنگینی که دارند، مرد میخواهد تا با این وضعیت مقابله کند. علیرضا افتخاری، از آن دسته هنرمندانی است که در این وضعیت کاری، همیشه کار کرده؛ هر چند روند رو به بالا و پایینی داشته است. در این رفت و برگشتی که علیرضا افتخاری بین موسیقی سنتی و پاپ داشت، خیلی از طرفدارانش را از دست داد. کار علیرضا افتخاری از کار خیلی از هنرمندان این زمینه- مانند شهرام ناظری-بهتر است اما آنها میدانند باید چه کار کنند، در صورتی که افتخاری از آنها سادهتر است.[5]
ابوالحسن مختاباد (روزنامهنگار و منتقد موسیقی): روزی یکی از آهنگسازان نامی که با آقای افتخاری کارهای فراوانی انتشار داده بود، گفت: «جنس این صدا حیرتانگیز است. حتی اگر ترشی هم بخورد میرود داخل استودیو میخواند، بدون اینکه حنجرهاش خشی بردارد». این سخن اغراق نبود، جنس صدای آقای افتخاری و سبکی که او در آواز میخواند (آواز مکتب اصفهان) از ظهور پدیدهای در آواز خبر میداد. شخص خود من بیست سال قبل آوازی از آقای افتخاری در مخالف سه گاه شنیدهام (اجرایی خصوصی) روی شعر حافظ:
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید، جای هیچ اکراه نیست
که از معدود آوازهای مخالف سه گاه ماندگار در تاریخ موسیقی ایران است. به گمانم آقای افتخاری میتوانست وزنهای در موسیقی آوازی ایران باشد، اما راهی را انتخاب کرد که مردم او را بیشتر تصنیف خوان بدانند تا آوازخوان و البته تصنیف خوانی که تجربههایی در ترانه خوانی و ... هم دارد و این یعنی نزول در نگاه اهل نخبه موسیقی.
سیدعلیرضا میرعلینقی (منتقد و پژوهشگر موسیقی):علیرضا افتخاری، بسیار کم مصاحبه میکند (میگویند اصلاً اهل مصاحبه نیست) و چیزی هم نمینویسد. او فقط میخواند و صدایش، محکمترین دلیل برای بودن اوست. صدای او ماندگارترین صدا در خاطره مردم در سالهای بعد از انقلاب است. اگر پیش از 1357 را در نظر بگیریم (که دو سال پیش از آن، افتخاری در آزمون باربد نفر اول شده بود) و ملاک مقایسه را بین «صدا» های متعددی در نظر بگیریم که هر کدام با ویژگیهای خودشان در میدان خوانندگی ظهور کردهاند، بدون اینکه بخواهیم به روش خطی و پلکانی (نفر اول، دوم، سوم...) به هنرمندان «نمره» بدهیم، باید قبول کنیم که تواناییهای اجرایی علیرضا افتخاری مجموعهای است که او را با هیچکس قابل مقایسه نمیکند و جایگاه خاص به او میبخشد. او این مسیر را در مدتی کمتر از بیست سال حضور مداوم در صحنه آواز پیموده و در زمانی که کارخانه «خوانندهسازی» موسیقی ایران پرکارتر از همیشه بوده است (هر کدام از این خوانندگان با همه ویژگیهای انحصاری و اختصاصی خود، با همدیگر قابل قیاس هستند و وجه مشترک بسیاری از آنها همان تقلید از استاد شجریان است چه قبول داشته باشند و چه با شدت آن را رد کنند) افتخاری بهطور طبیعی از فشار سایه سنگین استاد برکنار مانده است. او از شهری برخاسته که سنت آوازخوانی قوی داشته است و دارد، هنوز هم بهترین استاد آواز به سبک قدیم (استاد محمدطاهرپور) در همین شهر است، و سنت تکنوازی و جواب آواز نیز در آن به کمال است. (با وجود بزرگانی مثل استاد کسایی و استاد شهناز)
مشکل بتوان تواناییهای افتخاری در کار خود را در خوانندهای دیگر پیدا کرد. منظور از «توانایی» به قول قدیمیها فقط ششدانگ خواندن و چهچهه زدن نیست. در عصر وسایل پیشرفته ضبط و پخش، و در دورهای که نود و چند درصد نیازهای موسیقایی مردم از طریق کالای صوتی تحصیل میشود نه از طریق اجرای زنده، این «توانا» ییهای فیزیکی کمتر به کار میآید. تسلّط افتخاری در خواندن سبکها و روشهای مختلف است و حتی موسیقی طبقات مختلف فرهنگی، نداشتهایم و نداریم خوانندهای که هم بتواند ردیف استادش را خوب بخواند (البته اگر انگیزه و حوصله داشته باشد و تمرین کند)، هم مدل خوانندگان برنامه گلها را خوب از آب دربیاورد، هم ضربی و تصنیف قدیمی بخواند (نوار «آتش دل» با تنظیم استاد پایور را شنیدید)، هم از عهده ترانههای محلی خوب برآید و هم موسیقی مردمی را با همان لحن و لهجه حتی گیراتر و گرمتر از اصل ادا کند. درست مثل بازیگری منعطف آماده که نقشهای متضاد و مختلفی را با مهارت اجرا میکند و خود را طوری به جای آنها میگذارد که بیننده جریان زندگی و حضور را پشت این نقش «حس» کند. افتخاری در آواز چنین شخصیتی است. بازیگری به هزار چهره.
در کارنامه هیچ خواننده دیگری در تاریخ آثار ضبط شده موسیقی ایران، این همه قطعات مختلف، متنوع، متفاوت با یکدیگر و متعلق به یک خواننده وجود ندارد. افتخاری به اندازه چندین نفر، خوانده و ضبط کرده است و کارنامهاش به طرز شگفتانگیزی «متنوع» است.
سیدعلیرضا میرعلینقی (منتقد و پژوهشگر موسیقی):بسیار شنیده و خواندهام که به انتخابهای علیرضا افتخاری در خواندن فلان یا بهمان قطعات، ایراد میگیرند. ایراد داشتن و ایراد گرفتن، چیز عجیبی نیست و جزء جداناشدنی کار یک هنرمند است. اما تمامیت وجود هنرمند را نمیشود براساس ایرادهایش داوری کرد. به هر حال آنهایی که اشکالات نخبهگرایانه بر خواندهها و نوارهای او میگیرند، نسبت به خریداران و هواداران آثارش در اقلیت هستند و خوب این اکثریت است که تکلیف هنرمند را معلوم میکند. مهم این است که خواننده با آنچه میخواند احساس همدلی و صمیمیت کند و در صدایش «حضور» داشته باشد. اگر افتخاری موفقیتهای زیادی داشته، بخشی را مدیون همین است، وگرنه صدای گرم و قوی در خوانندگی همهچیز نیست.
او بر سکویی ایستاده که هیچکس نمیتواند کاری را به او تحمیل کند و اگر او قطعهای را میخواند، به هر حال در چارچوب سلیقههایش میگنجیده است. وانگهی، افتخاری ثابت کرده است که برای هر نوع خواندن ـ حتی موسیقی پاپ بر پایه ملودیهای سنتی و محلی ـ قدرت و توانایی دارد. اگر شرایط اجرای آثار هنری و نخبهگرا، اعم از آهنگساز و ارکستر آماده و ترانه خوب و آهنگنواز ممتاز و ... و تهیهکننده بافرهنگ، آماده باشد، باز هم افتخاری است که برای خواندن آماده است. دیگران، با کلی «منم» زدنها و افکتهای روشنفکری برای پوشاندن عجز و ناتوانیشان وقتی پای کار پیش میآید، عملاً زه میزنند... بگذریم که شرایط اجرای آن کارهای نخبهگرایانه در حال حاضر از لحاظ اجتماعی اصلاً مهیا نیست. زیرا اثر هنری را تنها هنرمند نمیسازد بلکه شرایط اجتماع است که میسازد.
یادم آمد از ملاقاتی که چندین و چند سال پیش با آقای منوچهر معروفی (فرزند استاد جواد معروفی) داشتم و سخن از آثاری به میان آمد که پدر ارجمندشان برای ارکستر بزرگ و آواز تنظیم کرده بودند و تا حالا هم اجرا نشده است. پرسیدم چرا اینها اجرا نشدهاند؟ جواب دادند: پدرم دنبال یک صدای خوب و رسا میگشت و هر صدایی را نمیپسندید. پرسیدم: اگر الآن زنده بودند این کارها را به چه کسی میدادند که بخواند؟ جواب دادند: افتخاری. فقط به علیرضا افتخاری.
سید عماد توحیدی (آهنگساز آلبوم قلندروار): نفر اول آواز آزمون باربد در سال 1355، از اصفهان، صاحب مکتب آوازی قدرتمند آمده است و با این حال علاوه بر تأثیراتی که از سلوک آوازی استاد تاج اصفهانی گرفته، از مطالعه آواز ادیب خوانساری و طاهرزاده و دادبه توشهها برگرفته؛ ولی زمانی که بسیاری از خوانندگان، مسخ آوازخوانی فاخر شجریان سعی در تقلید از او داشتند و دارند، به میدان آمد و توجه عام و خاص را به خود جلب کرد. خوانندگی در آثار متنوع و حتی بازخوانی تعدادی از آثار قدیمی توسط او چنان با قدرت، گرمی و زیبایی همراه است که در تاریخ معاصر موسیقی ایران، خوانندهای به این حد ماهر در اجرای طرحهای متفاوت یافت نمیشود. علیرضا افتخاری مرد مدارا و مردممدار است. او نگاهی متکبر به مردم سرزمینش ندارد. مردم او را دوست دارند و با صدایش خاطره دارند. دربارهٔ استادش تاج شنیدهام که در نانوایی، تاکسی و کنار زاینده رود، روی کسی را برای خواندن به زمین نمیانداخته است؛ افتخاری دوستدار واقعی مردم سرزمینش است و از آنها دوری نمیکند. حتی منتقدان جدی این سالهای او- چه آنانی که دلایل قابل قبولی برای نقد آثارش (از جمله آلبومهای پاپ) دارند و چه آنهایی که دلایل مردودی از جمله اینکه هنرمند نباید در دسترس باشد- در یک باور مشترکند؛ او خوب میخواند! نه! او بسیار خوب میخواند!
علی شیرازی (خواننده و پژوهشگر موسیقی آوازی): جنس صدای علیرضا افتخاری نه تنها در میان خوانندگان پس از انقلاب، که در بین تمامی خوانندگان ایرانی یکصد سال تاریخ ضبط موسیقی کشور ما ممتاز و کمنظیر بوده است. قدرت و انعطاف توأمان، حجم مناسب، گرما، وسعت زیاد، وضوح و شفافیت و قابلیت دادن تحریرها و غلتهای پیدرپی و سرعت بخشیدن به آنها، افتخاری را صاحب صدایی کرده که بر دل همگان مینشیند، به طوری که مجموعه این ویژگیها را در خوانندگان معدودی در قرن اخیر در ایران دیدهایم. دیگر صفت بارز صدای افتخاری وحدت تنالیته صدایی او در نقاط مختلف بم، میانی و اوج است. در سده اخیر و هرچه به امروز نزدیکتر میشویم کمتر خوانندگانی را میشناسیم که با تغییر صدا از بم به میانی یا اوج، رنگ صدایشان تغییر نکند. ویژگی کمیابی که زبانزد آن در بین تمام خوانندگان ما استاد غلامحسین بنان بوده و از این نظر نام او چون نگینی درخشان بر تارک همه صداهای این قرن میدرخشد. نام افتخاری نیز به جز معدود دفعاتی که در موقع دو بیتی خوانی تنالیته صدایش تغییر کرده، در این سیاهه میگنجد.
دیگر ویژگی صدای افتخاری گرمای آن است. او تمام مصوتها را به شکل آوازی و به تعبیر استاد نورعلی خان برومند متمایل به «اُ» اجرا میکند. تنها زمانی که به شدت در قالب صدای «ایرج» قرار میگیرد فتحههایش تابع همان رنگی است که این خواننده خوش صدا و صاحب یکی دیگر از آواهای فاخر قرن در اجرای این مصوت دارد. افتخاری همچنین کلمات شعر را به وضوح بیان می کند و با فونتیکی که لازمه کار خوانندگی است، تک تک حروف کلمات شعر را به خوبی ادا میکند. به بیان کاملتر صدای او دارای قدرت و شفافیت صدای ایرج، رنگآمیزی و گرمای صدای بنان به ویژه در نقطه بم، بیپروایی و قلدری صدای تاج و گاه در ترکیب تحریرها و ادوات آن متأثر از شجریان است. اما صاحبنظران و اهالی کمشمار نقد موسیقی در ایران با انتقاداتی که بر کارنامه افتخاری وارد میدانند، همواره ویژگیهای مثبت صدای او را نادیده میگیرند. بر طبق یک سنت قدیمی، ما در ایران به آن صورت نقد مکتوب در زمینه موسیقی نداریم، در مقابل تا دلتان بخواهد متأسفانه حاشیه و فضای موسیقی ما پر است از نقد شفاهی و محفلی و بیشتر آمیخته با حرفهای خاله زنکی. از این رو نگارنده اهل نقد موسیقی را کمشمار توصیف کرده است.