تصنیف با صدای جمال الدین منبری
طی شد زمستان
آمد بهاران گل من
شوق مرا شوری
چشم مرا نوری
در این بهار نو
از پیش من مرو
مرو ای جان
بنشین با من
مکش این سان
از من دامن
در این گلستان
تو نوبهارم باش
تو در کنارم باش
همیشه یارم باش
غنچه تبارم
پیوسته به سر
شور تو را دارم
ابر بهارم از دیده ی تر
آینه می بارم
چشم و چراغ دل
ای گل باغ دل
لاله ی صحرای توام
بلبل شیدای توام
به یاد من باش
زنده به یاد تو منم
آینه ام می شکنم
به یاد من باش
بمان که گلشن و صحرا
پرنده باران است
دوباره بر سر گلها
پرند باران است
بیا از دل بیمار
عزیز دل یاد آر
طی شد زمستان
آمد بهاران گل من
شوق مرا شوری
چشم مرا نوری
در این بهار نو
از پیش من مرو
مرو ای جان
بنشین با من
مکش این سان
از من دامن
در این گلستان
تو نوبهارم باش
تو در کنارم باش
همیشه یارم باش
غنچه تبارم
پیوسته به سر
شور تو را دارم
ابر بهارم از دیده ی تر
آینه می بارم
چشم و چراغ دل
ای گل باغ دل
لاله ی صحرای توام
بلبل شیدای توام
به یاد من باش
زنده به یاد تو منم
آینه ام می شکنم
به یاد من باش
بمان که گلشن و صحرا
پرنده باران است
دوباره بر سر گلها
پرند باران است
بیا از دل بیمار
عزیز دل یاد آر
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه