سرود با همراهی گروه کر در وصف امام حسین ( ع )
خیمه زد بر هر دلی سلطان عشق
بست با جان رشته ی پیمان ، عشق
عاشقان ترک سر و جان کرده اند
جان فدای مهر جانان کرده اند
عاشقان باشد که در میدان عشق
جان شیرین می کنند قربان عشق
نیست بین عاشقان باصفا
عاشقی همچون شهید کربلا
بود معشوقش خداوند کریم
خالق یکتای رحمان و رحیم
آن که بودی مصطفا را نور عین
رهبر آزادگان ، یعنی حسین
روز عاشورا حسین بن علی
آن که بودش دل ز نور حق ، جلی
در منای عشق شاه لامکان
داد هفتاد و دو قربانی به جان
از جفا و ظلم قوم بدگمان
داغ اکبر دید و عباس جوان
جسم قاسم در زمین کربلا
زیر سم اسب ها شد توتیا
چون که شب قنداقه ی اصغر گرفت
آتشی بر جان خشک و تر گرفت
با زبان بی زبانی ، با امام
گرم صحبت بود طفل تشنه کام
کز میان قوم بی دین ، ناگهان
حرمله تیری رها کرد از کمان
تیر آن بد کیش چون از چله جست
آمد و بر حنجره اصغر نشست
کودک از این ماجرا بی تاب شد
چون گلی پژمرده اندر خواب شد
خون آن کودک به سوی آسمان
ریخت شب با دیدگانی خوش فشان
گفت این قربانی از آل رسول
کن ز لطف خویشتن یارب قبول
بعد از آن شاهنشه دنیا و دین
رفت سوی خیمه با حالی حزین
در حرم آن شهریار پاکباز
جان به کف بهر شهادت شد روان
تا دهد در راه جانان امتحان
با گروه کفر بیرون از شما
چون علی شیر خدا در کارزار
تا که در راه حقیقت کشته شد
پیکرش با خاک و خون آغشته شد
بر زمین افتاد از صدر زین
ولوله افتاد در عرش برین
از جفا و ظلم و جور خاکیان
غلغله افتاد در افلاکیان
قدسیان زین ماجرا حیران شدند
سر به زانو برده و گریان شدند
ای حسین ای زیب دامان بتول
ای حسین ای نور چشمان رسول
ای ز تو دین محمد پایدار
وز تو ارکان شریعت استوار
ای ز تو نخل عدالت پرثمر
کاخ بیداد و ستم زیر و زیر
ای شفیع روز محشر یا حسین
شیعیان را یار و یاور ، یا حسین
خیمه زد بر هر دلی سلطان عشق
بست با جان رشته ی پیمان ، عشق
عاشقان ترک سر و جان کرده اند
جان فدای مهر جانان کرده اند
عاشقان باشد که در میدان عشق
جان شیرین می کنند قربان عشق
نیست بین عاشقان باصفا
عاشقی همچون شهید کربلا
بود معشوقش خداوند کریم
خالق یکتای رحمان و رحیم
آن که بودی مصطفا را نور عین
رهبر آزادگان ، یعنی حسین
روز عاشورا حسین بن علی
آن که بودش دل ز نور حق ، جلی
در منای عشق شاه لامکان
داد هفتاد و دو قربانی به جان
از جفا و ظلم قوم بدگمان
داغ اکبر دید و عباس جوان
جسم قاسم در زمین کربلا
زیر سم اسب ها شد توتیا
چون که شب قنداقه ی اصغر گرفت
آتشی بر جان خشک و تر گرفت
با زبان بی زبانی ، با امام
گرم صحبت بود طفل تشنه کام
کز میان قوم بی دین ، ناگهان
حرمله تیری رها کرد از کمان
تیر آن بد کیش چون از چله جست
آمد و بر حنجره اصغر نشست
کودک از این ماجرا بی تاب شد
چون گلی پژمرده اندر خواب شد
خون آن کودک به سوی آسمان
ریخت شب با دیدگانی خوش فشان
گفت این قربانی از آل رسول
کن ز لطف خویشتن یارب قبول
بعد از آن شاهنشه دنیا و دین
رفت سوی خیمه با حالی حزین
در حرم آن شهریار پاکباز
جان به کف بهر شهادت شد روان
تا دهد در راه جانان امتحان
با گروه کفر بیرون از شما
چون علی شیر خدا در کارزار
تا که در راه حقیقت کشته شد
پیکرش با خاک و خون آغشته شد
بر زمین افتاد از صدر زین
ولوله افتاد در عرش برین
از جفا و ظلم و جور خاکیان
غلغله افتاد در افلاکیان
قدسیان زین ماجرا حیران شدند
سر به زانو برده و گریان شدند
ای حسین ای زیب دامان بتول
ای حسین ای نور چشمان رسول
ای ز تو دین محمد پایدار
وز تو ارکان شریعت استوار
ای ز تو نخل عدالت پرثمر
کاخ بیداد و ستم زیر و زیر
ای شفیع روز محشر یا حسین
شیعیان را یار و یاور ، یا حسین
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
10:10
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه