دو ترانه ی پاپ از آلبوم موسیقی «محتسب» با موضوعات عرفانی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:30دگر باره بشوريدم بدان سانم به جان تو كه راه خانه ي خود را نميدانم به جان تو من آن ديوانه ي بندم كه ديوان را همي بندم زبان عشق مي دانم، سليمانم به جان تو چو تو پنهان شوي از من همه تاريكي و كفرم چو تو پيدا شوي بر من، مسلمانم به جان تو چو آبي خوردم از كوزه، خيال تو در او ديدم وگر يك دم زدم بيتو، پشيمانم به جان تو دگر باره بشوريدم بدان سانم به جان تو كه هر بندي كه بر بندي بدرّانم به جان تو اگر بي تو بر افلاكم چو ابر تيره غمناكم وگر بي تو به گلزارم، به زندانم به جان تو سماع گوش من نامت، سماع هوش من جامت عمارت كن مرا آخر كه ويرانم به جان تو تو عيد جان قرباني و پيشت عاشقان قربان بكش در مطبخ خويشم كه قربانم به جان تو مولوي
-
3:48اي تو امان هر بلا، ما همه در امان تو جان همه خوش است در سايه لطف جان تو شاه همه جهان تويي، اصل همه كسان تويي چون كه تو هستي آنِ ما، نيست غم از كسان تو خوبي جمله شاهدان مات شد و كساد شد چون بنمود ذره اي خوبي بي كران تو شب همه شب چو ابر دي بارم اشك بر درت پاك كنم به آستين اشك ز آستان تو واعظ كشوري بُدم، صاحب منبري بُدم كرد قضا دل مرا عاشق و كف زنان تو از مي اين جهانيان حق خدا نخورده ام تا به كجا كشد مرا مستي بي امان تو من به تو مايل و تويي هر نفسي ملول تر وه كه خجل نمي شود ميل من از ملال تو مولوي
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه