مرثیه ارکسترال با مضمون اربعین حسینی همراه با دکلمه
چه کسی شنیده از من که من از تو دل بریدم
که هزار جامه بر تن ز غم تو بر دریدم
چو ز چشم من بپرسی به که بازگشته گوید
که در این سفر خدا را به جز از رخت ندیدم
تو مقابل و من از پی، به زبان بی زبانی
که منم منم از اول که تو را به جان خریدم
نه چهل که گه هزارم ره من بریده آید
تو گمان معبر که راهی به خبر از رهت گزینم
نه به گوش من ندایی نه به یاد من صدایی
به جز از نسیم مویست که ز جان و دل شنیدم
چه خیال کرده دشمن که جدا شدم من از تو
به هوای روی و مویت همه بار تن کشیدم
نه برابرم که در دل نه مقابلم که در جان نه برادرم که قبله
چو خدای در تو دیدم به کفم عصای موسی
به دهم هوای عیسی به محمدی مویم دم دشمن بریدم
نه منم اسیر محزون نه ز عمق خصم دل خون
ز ازل به همره تو همه تار دل تنیدم
چو رضا شود ذوالحق بهراسم از غریبی
به سپند مانم آری که به آذرش دمیدم
به خیال کسی نیاید چه کشیدم از محبت
که به گلی به دست طوفان چو به سوی تو دویدم
شب فرغتم اگر طی گه وصل من درآید
منم و غبار کویت که به چشم دل کشیدم
چه کسی شنیده از من که من از تو دل بریدم
که هزار جامه بر تن ز غم تو بر دریدم
چو ز چشم من بپرسی به که بازگشته گوید
که در این سفر خدا را به جز از رخت ندیدم
تو مقابل و من از پی، به زبان بی زبانی
که منم منم از اول که تو را به جان خریدم
نه چهل که گه هزارم ره من بریده آید
تو گمان معبر که راهی به خبر از رهت گزینم
نه به گوش من ندایی نه به یاد من صدایی
به جز از نسیم مویست که ز جان و دل شنیدم
چه خیال کرده دشمن که جدا شدم من از تو
به هوای روی و مویت همه بار تن کشیدم
نه برابرم که در دل نه مقابلم که در جان نه برادرم که قبله
چو خدای در تو دیدم به کفم عصای موسی
به دهم هوای عیسی به محمدی مویم دم دشمن بریدم
نه منم اسیر محزون نه ز عمق خصم دل خون
ز ازل به همره تو همه تار دل تنیدم
چو رضا شود ذوالحق بهراسم از غریبی
به سپند مانم آری که به آذرش دمیدم
به خیال کسی نیاید چه کشیدم از محبت
که به گلی به دست طوفان چو به سوی تو دویدم
شب فرغتم اگر طی گه وصل من درآید
منم و غبار کویت که به چشم دل کشیدم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:16
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه