تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
جان من گفتمت جان من و جان تو
کافرم گر شوم کافر ایمان تو
کاش که دل بشکند گر شکند عهد دوست
باش که تا سر دهم بر سر پیمان تو
جان من آن لعبت سادهایست دلکش
کاب لبش بر لبم بادهایست بیغش
سرو قدش لاله محفل
ماه رخش روشنی دل
دل رفت و دگر در برم نیست
رحمی به دل دلبرم نیست
شاهد شبهای منی ای مه عالمفروز
کز غم هجران چه پریشان شبی آرم به روز
دل به دست آوردن زیر پا نهادن
این کشتن ماست کی از تو رواست
پاکدلی کرده مرا عاشق فرزانهای
شمع دل فروخته و پیر و پروانهای
دل ز مردم بردن و آزردن
کی شرط وفاست این عین جفاست
مهر فروزان
آن مجمر سوزان گر بیداد از گلرخان نیست
پس فریاد عاشقان چیست
برده از دل تاب و توانم
با یک شعله سوخته جانم
وصف جمال خوبرویان
بنموده عشق ما در آفاق
نبود طریق عدل اگر دست
رنگین کنی به خون عشاق
دل در هر هجر روی دلدار
لالهگون چون رنگ رخسار
تا در عاشق عشق مجازی است
تا در معشوق صحبت و بازی است
قطره قطره آخر این دل خونین از دیده سر کرد
آنقدر آمد تا دامنم از خون دیده تر کرد
هرگز نشنیده جاهد
از عاشقان به غیر فریاد
از دلبران به غیر بیداد
جان من گفتمت جان من و جان تو
کافرم گر شوم کافر ایمان تو
کاش که دل بشکند گر شکند عهد دوست
باش که تا سر دهم بر سر پیمان تو
جان من آن لعبت سادهایست دلکش
کاب لبش بر لبم بادهایست بیغش
سرو قدش لاله محفل
ماه رخش روشنی دل
دل رفت و دگر در برم نیست
رحمی به دل دلبرم نیست
شاهد شبهای منی ای مه عالمفروز
کز غم هجران چه پریشان شبی آرم به روز
دل به دست آوردن زیر پا نهادن
این کشتن ماست کی از تو رواست
پاکدلی کرده مرا عاشق فرزانهای
شمع دل فروخته و پیر و پروانهای
دل ز مردم بردن و آزردن
کی شرط وفاست این عین جفاست
مهر فروزان
آن مجمر سوزان گر بیداد از گلرخان نیست
پس فریاد عاشقان چیست
برده از دل تاب و توانم
با یک شعله سوخته جانم
وصف جمال خوبرویان
بنموده عشق ما در آفاق
نبود طریق عدل اگر دست
رنگین کنی به خون عشاق
دل در هر هجر روی دلدار
لالهگون چون رنگ رخسار
تا در عاشق عشق مجازی است
تا در معشوق صحبت و بازی است
قطره قطره آخر این دل خونین از دیده سر کرد
آنقدر آمد تا دامنم از خون دیده تر کرد
هرگز نشنیده جاهد
از عاشقان به غیر فریاد
از دلبران به غیر بیداد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:37
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه