بازخوانی پاپ تصنیف قدیمی
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى
باز هم آتش به جان زد، جدایى
عمرِ من؛ اى گل طى شد، بهرِ تو
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى
از دلِ سنگت؛ آه
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى
با غم و حسرت، یارم کردى
عشقِ تو دارم؛ باز
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى
باز هم آتش به جان زد، جدایى
عمرِ من؛ اى گل طى شد، بهرِ تو
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى
از دلِ سنگت؛ آه
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى
با غم و حسرت، یارم کردى
عشقِ تو دارم؛ باز
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه