بازخوانی پاپ ترانهی قدیمی
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى
بازم آتش به جان زد، جدایى
عمرِ من؛ اى گل طى شد، بهرِ تو
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود
مهر و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى
از دلِ سنگت؛ آه
دلم از غم، خونین است
روشِ بختم، این است
از جامِ می، مستم
دشمن مى پرستم؛ تا هستم
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى
بازم آتش به جان زد، جدایى
عمرِ من؛ اى گل طى شد، بهرِ تو
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود
مهر و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى
از دلِ سنگت؛ آه
دلم از غم، خونین است
روشِ بختم، این است
از جامِ می، مستم
دشمن مى پرستم؛ تا هستم
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى
بازم آتش به جان زد، جدایى
عمرِ من؛ اى گل طى شد، بهرِ تو
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود
مهر و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى
از دلِ سنگت؛ آه
دلم از غم، خونین است
روشِ بختم، این است
از جامِ می، مستم
دشمن مى پرستم؛ تا هستم
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى
بازم آتش به جان زد، جدایى
عمرِ من؛ اى گل طى شد، بهرِ تو
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود
مهر و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى
از دلِ سنگت؛ آه
دلم از غم، خونین است
روشِ بختم، این است
از جامِ می، مستم
دشمن مى پرستم؛ تا هستم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه