بازخوانی پاپ تصنیف قدیمی
شد خزان گلشن آشنایى
باز هم آتش به جان زد، جدایى
عمر من؛ اى گل طى شد، بهرِ تو
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟!
آفت خرمن مهر و وفایى
نوگلِ گلشن جور و جفایى
از دل سنگت؛ آه
دلم از غم، خونین است
روش بختم، این است
از جام غم، مستم
دشمن مى پرستم؛ تا هستم!
تو و مست از مى، به چمن
چون گل خندان؛ از مستى بر گریه ی من
با دگران در گلشن، نوشى مى
من ز فراغت؛ ناله کنم تا کى؟
تو و نى؛ چون ناله کشیدن ها
من و چون گل، جامه دریدن ها
ز رقیبان؛ خوارى دیدن ها
دلم از غم، خون کردى… چه بگویم؟ چون کردى
دردم؛ افزون کردى
برو اى از مهر و وفا؛ عارى
برو اى عارى ز وفادارى
بشکستى چون زلفت؛ عهد مرا
دریغ و درد؛ از عمرم که در وفایت شد طى
ستم به یاران، تا چند؟
جفا به عاشق؛ تا کى؟
نمى کنى اى گل؛ یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کى بى تو بود؛ از غم، خون دلِ من؟
آه از دلِ تو
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى
با غم و حسرت، یارم کردى
عشقِ تو دارم؛ باز
بکن اى گل با من؛ هر چه توانى، ناز!
هر چه توانى، ناز
کز عشقت مى سوزم
شد خزان گلشن آشنایى
باز هم آتش به جان زد، جدایى
عمر من؛ اى گل طى شد، بهرِ تو
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟!
آفت خرمن مهر و وفایى
نوگلِ گلشن جور و جفایى
از دل سنگت؛ آه
دلم از غم، خونین است
روش بختم، این است
از جام غم، مستم
دشمن مى پرستم؛ تا هستم!
تو و مست از مى، به چمن
چون گل خندان؛ از مستى بر گریه ی من
با دگران در گلشن، نوشى مى
من ز فراغت؛ ناله کنم تا کى؟
تو و نى؛ چون ناله کشیدن ها
من و چون گل، جامه دریدن ها
ز رقیبان؛ خوارى دیدن ها
دلم از غم، خون کردى… چه بگویم؟ چون کردى
دردم؛ افزون کردى
برو اى از مهر و وفا؛ عارى
برو اى عارى ز وفادارى
بشکستى چون زلفت؛ عهد مرا
دریغ و درد؛ از عمرم که در وفایت شد طى
ستم به یاران، تا چند؟
جفا به عاشق؛ تا کى؟
نمى کنى اى گل؛ یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کى بى تو بود؛ از غم، خون دلِ من؟
آه از دلِ تو
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى
با غم و حسرت، یارم کردى
عشقِ تو دارم؛ باز
بکن اى گل با من؛ هر چه توانى، ناز!
هر چه توانى، ناز
کز عشقت مى سوزم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه