مرثیه ای به مناسبت فرا رسیدن محرم و صفر با صدای ایوب صادقنژاد
تا مگو گریه کنم بغض فراهم شده است
چشمها بس که مطهر شده زمزم شده است
نه فقط راوی این شعر عزا پوشیده است
واژههایش همه همرنگ محرم شده است
ظهر داغی است عطش ریزی روحم گویاست
از سرم سایه طوبا نفسی کم شده است
هر که دارد هوس اش نه عطش بسم الله
راه عشق است و به این قاعده ملزم شده است
سوگواران شما مرثیه خوان خویش اند
بی سبب نیست که عالم همه ماتم شده است
من ملک بودم و فردوس برین می داند
این ملک شور که را داشت که آدم شده است
تا مگو گریه کنم بغض فراهم شده است
چشمها بس که مطهر شده زمزم شده است
نه فقط راوی این شعر عزا پوشیده است
واژههایش همه همرنگ محرم شده است
ظهر داغی است عطش ریزی روحم گویاست
از سرم سایه طوبا نفسی کم شده است
هر که دارد هوس اش نه عطش بسم الله
راه عشق است و به این قاعده ملزم شده است
سوگواران شما مرثیه خوان خویش اند
بی سبب نیست که عالم همه ماتم شده است
من ملک بودم و فردوس برین می داند
این ملک شور که را داشت که آدم شده است
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه