ترانه پاپ
در به سماع آمده است از خبر آمدنت
خانه غزل خوان شده از زمزمه ی در زدنت
خانه ی بی جان ز تو جان یافته جانا! نه عجب
گر همه من جان بشوم بر اثر آمدنت
یا تو خود ای جان غزل! ای همه دیوان غزل
لب بگشایی که سخن وام کنم از دهنت
از همه شیرین دهنان، وز همه شیرین سخنان
جز تو کسی نیست شکر هم دهنت، هم سخنت
بی که فراقت ببرد روشنی از چشم تنم
یوسف من! چشم دلم باز کن از پیرهنت
عشق پی بستن من، بستن جان و تن من
بافته زنجیری از آن زلف شکن در شکنت
در به سماع آمده است از خبر آمدنت
خانه غزل خوان شده از زمزمه ی در زدنت
خانه ی بی جان ز تو جان یافته جانا! نه عجب
گر همه من جان بشوم بر اثر آمدنت
یا تو خود ای جان غزل! ای همه دیوان غزل
لب بگشایی که سخن وام کنم از دهنت
از همه شیرین دهنان، وز همه شیرین سخنان
جز تو کسی نیست شکر هم دهنت، هم سخنت
بی که فراقت ببرد روشنی از چشم تنم
یوسف من! چشم دلم باز کن از پیرهنت
عشق پی بستن من، بستن جان و تن من
بافته زنجیری از آن زلف شکن در شکنت
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه