تصنیف تیتراژ فیلم «تختی» در فضای موسیقی دستگاهی
از غم دل ناله ها دارم نباشد دردم را دوایى
کجایى اى ساقى کجایى
جامى که مرا دیوانه کند با هستى خود بیگانه کند
اثر نکند ناله زارم
تا کى از بر من جدایى
دور از دیده من چرایى
اى مستى جان از باده تو
جامى که منم دلداده تو
خسته دلى دارم ز فتنه گردون
که در سبویم جاى مى خون مى ریزد
عاشقم و سوزد شرار غم جانم
اگر برآرم آه از دل آتش خیزد
آمد جان به لبم وز دل جدا نشود تاب و تبم
گریان چو شمع سحر روز و شبم از تنها
بازآ در محفل من کز آتش غم سوزد دل من
ای راحت جان تا کی ز غمت بنالد دل من
نباشد از جهان به غیر اشک غم حاصل من
از غم دل ناله ها دارم نباشد دردم را دوایى
کجایى اى ساقى کجایى
جامى که مرا دیوانه کند با هستى خود بیگانه کند
اثر نکند ناله زارم
تا کى از بر من جدایى
دور از دیده من چرایى
اى مستى جان از باده تو
جامى که منم دلداده تو
خسته دلى دارم ز فتنه گردون
که در سبویم جاى مى خون مى ریزد
عاشقم و سوزد شرار غم جانم
اگر برآرم آه از دل آتش خیزد
آمد جان به لبم وز دل جدا نشود تاب و تبم
گریان چو شمع سحر روز و شبم از تنها
بازآ در محفل من کز آتش غم سوزد دل من
ای راحت جان تا کی ز غمت بنالد دل من
نباشد از جهان به غیر اشک غم حاصل من
کاربر مهمان