سرود ساخته مهیار فیروزبخت با تنظیم محمد میرزمانی، 1362
ای سخن سنجان که گوهر شرف شما راست
تیغ بران هنروری به کف شماست
ذوقتان نازم که آتشین ترانه سازد
با لبی روشن ز پرتو زمانه سازد
خامه گیرید و بر ستم بتازید
بر هیولای درد و غم بتازید
از کف دشمن قلم ستانید
حق فرازید و علم ستانید
گر قلم در کف ستمگران است
تیرگی چیره بر همه جهان است
از خدا این بضاعت بود شما را
این بضاغت امانت بود شما را
وای اگر در امانت امین نباشید
روشنی بخش و مهرآفرین نباشید
خامه در خدمت زور و زر نشاید
بر فرومایه بذل هنر نشاید
آنکه در پای دشمن نریزی گهر
صرف خودکامه مردم نسازی هنر
خامه گیرید و بر ستم بتازید
بر هیولای درد و غم بتازید
از کف دشمن قلم ستانید
حق فرازید و علم ستانید
ای سخن سنجان که گوهر شرف شما راست
تیغ بران هنروری به کف شماست
ذوقتان نازم که آتشین ترانه سازد
با لبی روشن ز پرتو زمانه سازد
خامه گیرید و بر ستم بتازید
بر هیولای درد و غم بتازید
از کف دشمن قلم ستانید
حق فرازید و علم ستانید
گر قلم در کف ستمگران است
تیرگی چیره بر همه جهان است
از خدا این بضاعت بود شما را
این بضاغت امانت بود شما را
وای اگر در امانت امین نباشید
روشنی بخش و مهرآفرین نباشید
خامه در خدمت زور و زر نشاید
بر فرومایه بذل هنر نشاید
آنکه در پای دشمن نریزی گهر
صرف خودکامه مردم نسازی هنر
خامه گیرید و بر ستم بتازید
بر هیولای درد و غم بتازید
از کف دشمن قلم ستانید
حق فرازید و علم ستانید
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:28
-
3:29
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه