ترانهی پاپ با مضمون پرستار
بین مرگ و زندگی یه خاطره س
که چشای بسته یادت میاره
مث گم کردن و پیدا شدنه
نفسای خسته یادت میاره
روی تخت بیمارستان
پشت شیشه های بارونی و خیس
قطره قطره زندگیت رو دوره کن
لحظه لحظه خاطرات رو بنویس
بگو به شهر بی تماشا بگو
ماه من از شبای یلدا بگو
از اتفاق لحظه لحظه ی من
از آفتاب صبح فردا بگو
بین مرگ و زندگی یه خاطره س
بین بیقراری یاس و امید
روبروم اما یه ماه روشنه
یه امید تازه یه قلب سفید
وارث نجیب «بانوی غریب»
حس امنیت و آرامش من
ناجی شریف لحظه های سخت
عشق بی وقفه، پرستار وطن
بگو به شهر بی تماشا بگو
ماه من از شبای یلدا بگو
از اتفاق لحظه لحظه ی من
از آفتاب صبح فردا بگو
بین مرگ و زندگی یه خاطره س
که چشای بسته یادت میاره
مث گم کردن و پیدا شدنه
نفسای خسته یادت میاره
روی تخت بیمارستان
پشت شیشه های بارونی و خیس
قطره قطره زندگیت رو دوره کن
لحظه لحظه خاطرات رو بنویس
بگو به شهر بی تماشا بگو
ماه من از شبای یلدا بگو
از اتفاق لحظه لحظه ی من
از آفتاب صبح فردا بگو
بین مرگ و زندگی یه خاطره س
بین بیقراری یاس و امید
روبروم اما یه ماه روشنه
یه امید تازه یه قلب سفید
وارث نجیب «بانوی غریب»
حس امنیت و آرامش من
ناجی شریف لحظه های سخت
عشق بی وقفه، پرستار وطن
بگو به شهر بی تماشا بگو
ماه من از شبای یلدا بگو
از اتفاق لحظه لحظه ی من
از آفتاب صبح فردا بگو
کاربر مهمان
کاربر مهمان