آواز
خداوندگارا نظر کن به جود
که جرم آمد از بندگان در وجود
گناه آید از بنده ی خاکسار
به امید عفو خداوندگار
کریما به رزق تو پرورده ایم
به انعام و لطف تو خو کرده ایم
عزیزی و خواری تو بخشی و بس
عزیز تو خواری نبیند ز کس
خدایا به عزت که خوارم مکن
به ذل گنه شرمسارم مکن
مرا شرمساری ز روی تو بس
دگر شرمسارم مکن پیش کس
گرم بر سر افتد ز تو سایه ای
سپهرم بود کم ترین پایه ای
به لطفم بخوان و مران از درم
ندارد به جز آستانت سرم
به مردان راهت که راهی بده
وز این دشمنانم پناهی بده
خدایا به ذات خداوندیت
به اوصاف بی مثل و مانندیت
به طاعات پیران آراسته
به صدق جوانان نوخاسته
که ما را در آن ورطه ی یک نفس
ز ننگ دو گفتن به فریاد رس
بضاعت نیاوردم الا امید
خدایا ز عفوم مکن ناامید
خداوندگارا نظر کن به جود
که جرم آمد از بندگان در وجود
گناه آید از بنده ی خاکسار
به امید عفو خداوندگار
کریما به رزق تو پرورده ایم
به انعام و لطف تو خو کرده ایم
عزیزی و خواری تو بخشی و بس
عزیز تو خواری نبیند ز کس
خدایا به عزت که خوارم مکن
به ذل گنه شرمسارم مکن
مرا شرمساری ز روی تو بس
دگر شرمسارم مکن پیش کس
گرم بر سر افتد ز تو سایه ای
سپهرم بود کم ترین پایه ای
به لطفم بخوان و مران از درم
ندارد به جز آستانت سرم
به مردان راهت که راهی بده
وز این دشمنانم پناهی بده
خدایا به ذات خداوندیت
به اوصاف بی مثل و مانندیت
به طاعات پیران آراسته
به صدق جوانان نوخاسته
که ما را در آن ورطه ی یک نفس
ز ننگ دو گفتن به فریاد رس
بضاعت نیاوردم الا امید
خدایا ز عفوم مکن ناامید
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه