تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی و بی کلام همین تصنیف
امشب مهمانی در دل
ماه تابانی در دل
گر چه پیدا در جان
چون جان پنهانی در دل
ای که نه هر جا نگرم
از نظرم دور مانی
خود تو یقین درد مرا
حال مرا میدانی
آتش چه زنی بر جانم
پرخون جگر کردی چشمانم
از روز ازل دلدارم بودی
تا شام ابد عاشق می مانم
با مهر تو خو کردم
بر عشق تو رو کردم
نشسته ام در آرزویت
چه خسته ام ز جستجویت
در دنیا
به هرکجا که صف کشیدم
گرفته ام سراغ کویت
دلم به خون مکش که دیگر
شکسته ام چون مویت
امشب مهمانی در دل
ماه تابانی در دل
گر چه پیدا در جان
چون جان پنهانی در دل
ای که نه هر جا نگرم
از نظرم دور مانی
خود تو یقین درد مرا
حال مرا میدانی
آتش چه زنی بر جانم
پرخون جگر کردی چشمانم
از روز ازل دلدارم بودی
تا شام ابد عاشق می مانم
با مهر تو خو کردم
بر عشق تو رو کردم
نشسته ام در آرزویت
چه خسته ام ز جستجویت
در دنیا
به هرکجا که صف کشیدم
گرفته ام سراغ کویت
دلم به خون مکش که دیگر
شکسته ام چون مویت
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه