تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
ای که غمت از روز ازل دارد سر همراهی من
پیچیده شرار غم تو در آه سحرگاهی من
شام و سحر نالد و گرید چنگ و نی و تار من از تو
شب همه شب جلوه بجوید دیده بیدار من از تو
جان مرا گرچه که به آتش بکشانی
گنج غمت را نفروشم به جهانی
آنکه به جولانگه عشق بال و پرم داده تویی
آنکه ز سودای طلب شور و شرم داده تویی
آنکه به صحرای جنون گذرم داده تویی
آنکه ز غمهای جهان به رهت افتاده منم
دل به غمت داده منم
آنکه ز مینای بلا بکشد باده منم
ای که غمت از روز ازل دارد سر همراهی من
پیچیده شرار غم تو در آه سحرگاهی من
شام و سحر نالد و گرید چنگ و نی و تار من از تو
شب همه شب جلوه بجوید دیده بیدار من از تو
جان مرا گرچه که به آتش بکشانی
گنج غمت را نفروشم به جهانی
آنکه به جولانگه عشق بال و پرم داده تویی
آنکه ز سودای طلب شور و شرم داده تویی
آنکه به صحرای جنون گذرم داده تویی
آنکه ز غمهای جهان به رهت افتاده منم
دل به غمت داده منم
آنکه ز مینای بلا بکشد باده منم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:59
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه