تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
هیچ کسی به خویشتن ره نبرد به سوی او
زآنکه به پای او رود هر که رود به کوی او
تا که شنیده ام که او دارد آرزوی من
می نرود ز خاطرم یک نفس آرزوی او
هست دل همه جهان در سر زلف او نهان
هر که دلی طلب کند گو بطلب ز موی او
بس که نشست روبرو با دل خو پذیر من
دل بگرفت جملگی عادت و خلق و خوی او
مست و خراب او منم جام شراب او منم
نیست به غیر من کسی میکده و سبوی او
می ز سبوی او طلب آب ز جوی او طلب
بحر شود اگر کسی آب خورد ز جوی او
هیچ کسی به خویشتن ره نبرد به سوی او
زآنکه به پای او رود هر که رود به کوی او
تا که شنیده ام که او دارد آرزوی من
می نرود ز خاطرم یک نفس آرزوی او
هست دل همه جهان در سر زلف او نهان
هر که دلی طلب کند گو بطلب ز موی او
بس که نشست روبرو با دل خو پذیر من
دل بگرفت جملگی عادت و خلق و خوی او
مست و خراب او منم جام شراب او منم
نیست به غیر من کسی میکده و سبوی او
می ز سبوی او طلب آب ز جوی او طلب
بحر شود اگر کسی آب خورد ز جوی او
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:49
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه