تصنیف شور ساخته احمدعلی راغب، 1379
قسم می خورم با تمام وجودم
که یک عمر بی تو ولی با تو بودم
گل آرزوهای باغ دلم را
غزل واره کردم برایت سرودم
هر آدینه بر آستانت نشستم
اگر چه ندادند اذن ورودم
سری را که از دست گردون ربودم
به پایت فکندم به وقت سجودم
دلم سفره ی درد و غم بود
و آنگاه برای تو ای محرم دل گشودم
من آن تک درختم که با عشق سبزم
ز تو ریشه دارد تمام تار و پودم
وجودی ندارم اگر مانده چیزی
فدای تو بادا تمام وجودم
قسم می خورم با تمام وجودم
که یک عمر بی تو ولی با تو بودم
گل آرزوهای باغ دلم را
غزل واره کردم برایت سرودم
هر آدینه بر آستانت نشستم
اگر چه ندادند اذن ورودم
سری را که از دست گردون ربودم
به پایت فکندم به وقت سجودم
دلم سفره ی درد و غم بود
و آنگاه برای تو ای محرم دل گشودم
من آن تک درختم که با عشق سبزم
ز تو ریشه دارد تمام تار و پودم
وجودی ندارم اگر مانده چیزی
فدای تو بادا تمام وجودم
کاربر مهمان