مرثیه ی عاشورایی
منم پیر غلام تو دلم درگیر دام تو
شبیه این کبوترها نشسته روی بام تو
حسین جانم حسین جانم
اگرچه خسته و پیرم زمان کرده زمین گیرم
ولی با شوق میمیرم که عشقت مانده در جانم
دلم روزی به نامت شد خودش پیر غلامت شد
ثناگوی مرامت شد، از آن روز از تو می خوانم
منم دلداده ی راهت، غلام پیر درگاهت
به شوق چهره ی ماهت، شب و روز از تو می خوانم
منم پیر غلام تو دلم درگیر دام تو
شبیه این کبوترها نشسته روی بام تو
حسین جانم حسین جانم
اگرچه خسته و پیرم زمان کرده زمین گیرم
ولی با شوق میمیرم که عشقت مانده در جانم
دلم روزی به نامت شد خودش پیر غلامت شد
ثناگوی مرامت شد، از آن روز از تو می خوانم
منم دلداده ی راهت، غلام پیر درگاهت
به شوق چهره ی ماهت، شب و روز از تو می خوانم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:27
کاربر مهمان