تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
ای ماه عالم سوز من از من چرا رنجیده ای
ای شمع شب افروز من از من چرا رنجیده ای
یک شب تو را مهمان کنم تا جان و دل قربان کنم
جای تو در چشمان کنم از من چرا رنجیده ای
من عاشق دیوانه ام هم در جهان افسانه ام
تو شمع و من پروانه ام از من چرا رنجیده ای
آن یار کز او خانه ی ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
دل گفت فروکش کند این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
ای ماه عالم سوز من از من چرا رنجیده ای
ای شمع شب افروز من از من چرا رنجیده ای
یک شب تو را مهمان کنم تا جان و دل قربان کنم
جای تو در چشمان کنم از من چرا رنجیده ای
من عاشق دیوانه ام هم در جهان افسانه ام
تو شمع و من پروانه ام از من چرا رنجیده ای
آن یار کز او خانه ی ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
دل گفت فروکش کند این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:12
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه