تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
با آن که دلم از غم هجرت خونست
شادی به غم توام ز غم افزونست
اندیشه کنم هر شب و گویم یا رب
هجرانش چنینست ، وصالش چونست؟
بی روی تـو خـورشید جهان سوز مـباد
هم بی تو چراغ عالم افروز مباد
با وصـل تـو کـس چو من بد آمـوز مباد
روزی که ترا نبینم آن روز مباد
چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان ، صدا از او ماند گره
امید به گریه بود ، افسوس افسوس
آن هم شب وصل ، در گلو ماند گره
با آن که دلم از غم هجرت خونست
شادی به غم توام ز غم افزونست
اندیشه کنم هر شب و گویم یا رب
هجرانش چنینست ، وصالش چونست؟
بی روی تـو خـورشید جهان سوز مـباد
هم بی تو چراغ عالم افروز مباد
با وصـل تـو کـس چو من بد آمـوز مباد
روزی که ترا نبینم آن روز مباد
چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان ، صدا از او ماند گره
امید به گریه بود ، افسوس افسوس
آن هم شب وصل ، در گلو ماند گره
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
9:46
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه