تصنیفی با شعری از قدمعلی سرامی با آهنگسازی حسن یوسفزمانی
مردم و زنده تر شدم مردن عاشقانه ای
رو به کرانه رفته ام با سر بی کرانه ای
بال من و هوای تو می بردم به رای تو
راه مرا نمی زنند آب و هوای دانه ای
نورم و بال و پر همه هستی ام از سفر همه
نه سر آشیانه ای نه غم آب و دانه ای
سبز و سبز جوهری ریشه ام از خزان بری
سروم و سرو باربد تازه ام از ترانه ای
بار گران بال من شد سبب ملال من
تا که به شاخ سبز تو بسته ام آشیانه ای
نام هزار و یک مبر نامه این و آن مبر
ای گم آشکار من اسم شبی نشانه ای
دانش دل کنی طلب رو سوی چین زلف شب
داده به دست روز ما تا بدمد بهانه ای
تا چه گره گشایدم خانه و خان که بایدت
لولی من نمی کشد دوش تو بار خانه ای
مردم و زنده تر شدم مردن عاشقانه ای
رو به کرانه رفته ام با سر بی کرانه ای
بال من و هوای تو می بردم به رای تو
راه مرا نمی زنند آب و هوای دانه ای
نورم و بال و پر همه هستی ام از سفر همه
نه سر آشیانه ای نه غم آب و دانه ای
سبز و سبز جوهری ریشه ام از خزان بری
سروم و سرو باربد تازه ام از ترانه ای
بار گران بال من شد سبب ملال من
تا که به شاخ سبز تو بسته ام آشیانه ای
نام هزار و یک مبر نامه این و آن مبر
ای گم آشکار من اسم شبی نشانه ای
دانش دل کنی طلب رو سوی چین زلف شب
داده به دست روز ما تا بدمد بهانه ای
تا چه گره گشایدم خانه و خان که بایدت
لولی من نمی کشد دوش تو بار خانه ای
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه