سرود ساخته احمدعلی راغب سال 1362
ای طایری که از قفس تن پریده ای
ای عاشقی که شهد شهادت چشیده ای
آن عالمی که باغ حقایق گشوده ای
آن عارفی که جلوه جانانه دیده ای
از تنگنای خاک دستی به کام دل
در خلوت وصال خوش آرمیده ای
چون تندر بهار بودی همه خروش
فریاد می زدی بر خفته ی خموش
ای مظهر شرف ای آیت جهاد
ای فاطمی نسب ای هاشمی نژاد
تیری که خست قلب ستم خامه ی تو بود
نوری که گشت مشعل ره نامه ی تو بود
از رزم خصم پا نکشیدی اگر چو گل
چاک از جفای خار ستم جامه ی تو بود
توفنده همچو بحر هر جا و هر کران
برپا ز شور عشق هنگامه ی تو بود
ای پرهنر خطیب ای سید جلیل
ای خصم کفر و شرک ای زاده ی خلیل
ای طایری که از قفس تن پریده ای
ای عاشقی که شهد شهادت چشیده ای
آن عالمی که باغ حقایق گشوده ای
آن عارفی که جلوه جانانه دیده ای
از تنگنای خاک دستی به کام دل
در خلوت وصال خوش آرمیده ای
چون تندر بهار بودی همه خروش
فریاد می زدی بر خفته ی خموش
ای مظهر شرف ای آیت جهاد
ای فاطمی نسب ای هاشمی نژاد
تیری که خست قلب ستم خامه ی تو بود
نوری که گشت مشعل ره نامه ی تو بود
از رزم خصم پا نکشیدی اگر چو گل
چاک از جفای خار ستم جامه ی تو بود
توفنده همچو بحر هر جا و هر کران
برپا ز شور عشق هنگامه ی تو بود
ای پرهنر خطیب ای سید جلیل
ای خصم کفر و شرک ای زاده ی خلیل
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:53
-
3:54
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه