برنامه ای مجموعه گلهای رنگارنگ با ساز و آواز و تصنیفی از عارف قزوینی به نام «چه شورها»
گدای عشقم و سلطان حسن شاه من است
به حسن نیّت عشقم خدا گواه من است
خیال روی تو در هر کجا که خیمه زند
ز بی قراری ام آنجا قرارگاه من است
به محفلی که تویی صد هزار تیر نگاه
روانه گشته ولی کارگه نگاه من است
در اشتباه گذشت عمر من یقین دارم
که آنچه به ز یقین است اشتباه من است
اگر چه بیشتر از هر کسی گنهکارم
ولیک عفو تو بالاتر از گناه من است
چه شورها که من به پا
ز شاهناز می کنم
در شکایت از جهان
به شاه باز می کنم
جهان پر از غم دلم
زبان ساز می کنم
ز من مپرس که چونی
دلی نشسته به خونی
ز اشک پرس که افشا نموده راز درونی
نموده راز درونی
گدای عشقم و سلطان حسن شاه من است
به حسن نیّت عشقم خدا گواه من است
خیال روی تو در هر کجا که خیمه زند
ز بی قراری ام آنجا قرارگاه من است
به محفلی که تویی صد هزار تیر نگاه
روانه گشته ولی کارگه نگاه من است
در اشتباه گذشت عمر من یقین دارم
که آنچه به ز یقین است اشتباه من است
اگر چه بیشتر از هر کسی گنهکارم
ولیک عفو تو بالاتر از گناه من است
چه شورها که من به پا
ز شاهناز می کنم
در شکایت از جهان
به شاه باز می کنم
جهان پر از غم دلم
زبان ساز می کنم
ز من مپرس که چونی
دلی نشسته به خونی
ز اشک پرس که افشا نموده راز درونی
نموده راز درونی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
15:12
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان