سرود ارکسترال در فضای موسیقی دستگاهی بامضمون انقلاب و بی کلام همین قطعه
ای جهان خسته از ستم پگاه نو دمیده را ز خاوران نگر
ای اسیر شام تار غم ظهور این سپیده را به چشم جان نگر
سحر رسید ای خفتگان دمیده مهر زر فشان
گشوده صبح خاوری دریچهها از هر کناری
از غریو انقلاب ما صلابت ستمگران بهم شکسته شد
گو به شرق و غرب فتنه گر که رشته فسونشان ز هم گسسته شد
به پا شوید ای ستم رسیدگان برافکنید نام ظالم از جهان
کجا سزد هر زمان ستمگری که سرکشد خون خلق ناتوان
به پا شو ای جهان به همت و توان مگر شوی از حرامیان رها
نه شرق فتنه گر نه غرب خیره سر رها کند زخم پیکر تو را
ای جهان خسته از ستم پگاه نو دمیده را ز خاوران نگر
ای اسیر شام تار غم ظهور این سپیده را به چشم جان نگر
سحر رسید ای خفتگان دمیده مهر زر فشان
گشوده صبح خاوری دریچهها از هر کناری
از غریو انقلاب ما صلابت ستمگران بهم شکسته شد
گو به شرق و غرب فتنه گر که رشته فسونشان ز هم گسسته شد
به پا شوید ای ستم رسیدگان برافکنید نام ظالم از جهان
کجا سزد هر زمان ستمگری که سرکشد خون خلق ناتوان
به پا شو ای جهان به همت و توان مگر شوی از حرامیان رها
نه شرق فتنه گر نه غرب خیره سر رها کند زخم پیکر تو را
کاربر مهمان