تصنیف با موضوع مهربانی و نوع دوستی
رها نمی شوم ز تو
پرنده پوش بی قفس
جدا نمی شوم ز تو
فقط تو با منی و بس
به خاطر تو عاشقم
به خاطر تو شعله ور
تو سر پناه آخری
در این کبود در به در
نه باغ بی پرنده ای
نه دشت بی شقایقی
یه خاک گرم و آتشین
یه سرزمین عاشقی
نه بادی و مسافری
نه رودی و مهاجری
تو جان پناه اولی
تو تکیه گاه آخری
به عمر جاودانگی
به قدمت ستاره ها
تنت پر از کتیبه ها
دلت پر از نگاره ها
تو را به نام سنگ ها و کوه ها صدا زدم
تو را به خاطر خدا فقط خدا صدا زدم
رها نمی شوم ز تو
پرنده پوش بی قفس
جدا نمی شوم ز تو
فقط تو با منی و بس
به خاطر تو عاشقم
به خاطر تو شعله ور
تو سر پناه آخری
در این کبود در به در
نه باغ بی پرنده ای
نه دشت بی شقایقی
یه خاک گرم و آتشین
یه سرزمین عاشقی
نه بادی و مسافری
نه رودی و مهاجری
تو جان پناه اولی
تو تکیه گاه آخری
به عمر جاودانگی
به قدمت ستاره ها
تنت پر از کتیبه ها
دلت پر از نگاره ها
تو را به نام سنگ ها و کوه ها صدا زدم
تو را به خاطر خدا فقط خدا صدا زدم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه